دیشب پسرم خیلی بدقلقی میکرد و هی گریع میکرد شوهرم دعواش کرد پسرم هم زد زیر گریه شروع کرد وحشتناک گریه کردن مامانم میگه این دوباره آهنش کم شده حالا وسط اون گریه اومده قاشق به دست که بهش شربت آهن بده هی میگم الان نده تف میکنه همه زندگیم سیاه میشه اصلا انگار نه انگار آخرش هم داد پسرم همه رو تف کرد رو تیشرت و شلوارک و لباس من و فرش و من هم سرش داد زدم صد بار میگم نوه باز کار خودت رو میکنی تو عصبانیت گفتم چیکار داری اصلا به بچه من ولش کن اه
بعد که آروم شدیم چون پسرم خیلی بی تابط میکرد همه عصبی شده بودیم کلی ازش عذرخواهی کردم اما دیشب انقدر حاالم بد بود آرام بخش خوردم امروز هم رفتم خونه اش واسم قیافه گرفته بود
فقط میتونم بگم مامانا در هر شرایطی خیر ما رو میخوان میشه یه چشم گفت وگذشت بدون بحث ..حتی اگه نخواهیم عمل کنیم به حرفشون من که اینطوریم
قدر بودنشون رو بدونید که خدای نکرده دیر نشه یک عمر حسرتش میمونه
وقتی آدم یه نفرو خیلی دوست داشته باشه
روش حساس میشه و زیاد تذکر میده
از دوست داشتن زیاده
مامان منم اینجوریه،بیشترم چون من مسئولترومنطقی‌ترم ازبقیه توقع ازمن بیشترداره حتی جوریه اوضاع که گاهی حس میکنم داره منو مثل خودش مامان بقیه فرض میکنه😄 این درحالیه من ته تغاری‌امآ
اما هیچوقت دلم نمیاد ناراحتیمونشونش بدم شاید تو چندسال گذشته دوبار بروز دادم(صحبتم هرچقدرکردیم بیفایده‌ست)
اما میریزم توخودم بعدکه تودلم غصه خوردم میشینم باخودم حلش میکنم تا سری بعد😁
منم خیلی عذاب وجدان می گیرم وقتی باهاش تند میشم
نه خواهش می کنم ، متوجه حجم عصبانیت شما شدم اما این کلمه خیلی دل ها رو می شکنه اون ها فرشته های روی زمین هستند لبخندهاشون یه آمین هست ، من خیلی دوستشون دارم روشون حساسم ، ببخشید اگر نظم تاپیکتون بهم ریخت ، بزارید روی حساب حساسیتم
اون عذاب وجدان به نظرم بدترین قسمتشه
اه
بخدا عاشقشم میمیرم براش خودش هم میدونه اگه بگه آخ من همون شب تب میکنم و تا دکتر نبرمش ول نمیکنم اما این اخلاق هاش هم من رو عصبی مبکنم هی میندازتم تو یه سیکل معیوب عصبی بودن و عذاب وجدان گرفتن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
