من داداشام یه بارم بهم چپ نگاه نکردن ...یه بار داداشم سر زنش که بعد عقد فهمیدیم ازدواج سابق داشته....خواست سرمن داد بکشه بابام بلند شد یه سیلی بهش زد گفتم من هنوز زندم نمردما اینم یتیم نیست گمشو از خونم بیرون ...دیگه رفت تا شب برگشت حتی به روم هم نگاه نکرد ...باباتون باید جلوش وایسه اینجوری بره که تو رو نابود میکنه