نمیدونم و یادم نمیاد و این حرف ها نداریما
یه بار تو جمع خانواده عموم بودم شلوغ پلوغ صدا به صدا نمیرسید همه داشتن باهم حرف میزدن یه هو تو یه بحث اومدم نظر زن عمومو بپرسم یه هو گفتم ببین عن عمو عن عمووووو😱😱
تو اون شلوغی یه هو همه اول قیافه ها اینجوری شد😨😨 بعدش دیگه زدیم زیر خنده ها هیچ وقت یادم نمیره ...
پسرم ۱۳ ماهش بود رفته بودیم یه جا خونه ببینیم به جز ما یه خانواده دیگه هم اومده بودن املاکیه خیلی جدی داشت توضیح میداد که چی و چی و چی ....
حرفش تموم شد اومد یه چیز دیگه بگه همون یه لحظه که سکوت شد پسر من شروع کرد رگباری گوزید
وای من اصلا نتونستم خودمو کنترل کنم انقدر خندیدم که از خنده من بقیه هم خندشون گرفته بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣