نرین جانم.
زنگ بزنین تبریک بگین و بگین به خاطر دفاع همسرتون نمی‌تونین تو این اوضاع جشنو برین. بعدا ایشالا خدمت می‌رسین. به شادی باشه و کلی تعارف دیگه.
بعد هر وقت تونستین و خواستین برین اون طرف از مادرشوهرتون بپرسین چی کم داشتن براشون ببرین. الآنم پدر و مادر هر چیزی بگیرن باز یه چیزش کمه. اگرم جاریتون از این کار استقبال نمی‌کنه که چیزی که نیازه براش بگیرین، برای نی‌نیش یه اسباب‌بازی ببرین.
خودت دلت میخواد نری دلبندم همه بگن برو بازم نمیری
البته همه اینجا میگن نرو چون جاری
نه نرو این همه راه بری تخت و کمد ببینی که چی بشه؟!
خب واسه این همه راه باید محترمانه زنگ بزنه دعوت کنه دیکه کاری داره اخه؟بعضیا اینجورین من یک مدت کوتاه با جاریمو مادرشوهر زندگی کردم اون میخاست جشن سالگرد ازدواج بگیره تو خونه و سیستم و کیک و یک عااالمه مهمون باااورت میشه به من نگففت و تا همون روز نمیدونستم؟میخاست که من مث مرتب کرده نباشم🤐
ماام اکو اجاره میکنیم عزیزم‌چیزی نیست ک بشه تعجب کرد ولی من بودم نمیرفتم ن بخاطر این ک مادرشوهرم دعوت کرده اینکه هم گرمه هم مسیر طولانیه همم شوهرتون کارداره
شما که مادرشوهرت خالته دیگه رودربایستی نداری. بهش بگو چرا نمیری.
این جور رسمها وقتی بهانه اش دور هم جمع شدن و شادی باشه قشنگه وقتی بخواد چشم و هم چشمی باشه و بقیه رو بندازه زحمت خب نری بهتره.
من اصلا نمیرفتم
مثل امروز که باید میرفتم و ولی حرف خودمو ثابت کردم نرفتم
ب نظر منم که نه نباید بری
و ای کاش این رسم های بدون پایه و اساس یه روزی تموم بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
