خوب این دلیل بی توجهی خانواده شوهرته دیکه چون میدونن هر کاری با تو بکنن شوهرت ناراحت نمیشه و اهر سر تو رو میبره اونجا پس میگن ولش کن چه ناراحت بشه چه نشه هر دوتاشون میان پس اشکال نداره ولی برااونا برعکسه پس مشکل کارتو فهمیدی دیگه
خودت زبون داری خودت بگو به جاریت واسه اینه که خودتم به اونا چیزی نمیگی.جاریت گفت برا بچه من چرا نمیخرین بهش بگو برا بچه توهم گرفتن.ولی حالا بچت دیگه همسن خر خان شده خوراکی بدردش نمیخوره.خودمم مثل تو بی زبون بودم تاجاریم رو مادر شوهرم تسلط پیدا کرد وکشوند طرف خودش.ولی دیگه ابنجوری نیستم.هرکدومشون کوچیک ترین چیزی به بچم یا شوهرم بگن قشنگ درجا جواب میدم بیشترم احترامم میکنن
اره منم موافقم.باید هم خودت قشنگ در جا ومحکم جواب کوچیکترین حرفشونا بدی بعدم شوهرت وادار کن پشتت باشه.البته نه با بد وبیراه گفتن به خونوادش.بلکه بکم بگو تو که میدونی من چقدر واسشون احترام قایلم چقدر دوسشون دارم ولی انتظار دارم اونام بتهام فلان رفتار داشته باشن.حالاکه اونا مثلا فلان بی محلی یا فلان بی احترامی رو کردن تو هم باید به طرفداری از من فلان حرف بهشون بگو
مردارو باید بهشکن بگی.ولی نه خیلی زیاد
منم همین فکرو میکنم که هر چقدر جواب بدی بیشتر احترام داری,من مثلا میگفتم من شخصیت دارم من تحصیلکرده هستم حودمو تو این بحث ها قاطی نکنم ارزش خودمو نیارم پایین ولی میبینم اینجوری بیشتر بی ارزش میشم
من هیچوقت بدو بیراه نگفتم به خانوادش هیچوقت بدی اونارو تو بحث زندگیمون نیاوردم همیشه دلیل ناراحتیمو گفتم مثلا گفتم چقد ناراحت شدم مادرت اینکارو کرد کاش نمیکرد ایندفعه هم بیشتر محض درد دل کردن و ناراحتی بود گفتم اونم فقط دلیل ناراحتیمو گفتم که شوهرمم طبق معمول چشماشو بست دراز کشید که یعنی ولش کن
میدونم عزیزم منم همین طور بودم که دارم راهنماییت میکنم منم اوایل هم بخاطر تربیت خانوادگیم هم سن خیلی پایینم خوب نمیتونستم نه از خودم نه بچم نه حتی خانوادم درست وبجا حمایت کنم اونام هر چی تو فکر کنی بارم کردن که لایقشون نبودم .خیلی رو روحیم تاثیر گذاشت ولی الان بعد نه سال یاد گرفتم باهاشون چطورباشم وخیلی مودبانه وبا احترام همراه با گمی اخم جوابشونا بدم.وبعضی وقتا از بعضی گارا و حرفاشون انتقادم میکنم.به قول معروف دست پیش میگیرم
خوب تو هم هر وقت حرفی زدن خودت قشنگ جواب بده بعد جلو شوهرت یکم خودتو گرفته وناراحت نشون بده اگه ازت پرسید چی شده تو هیچی نگو بشین وچشمات ببن د اگه دلیل پرسید بگو اخه تو من هروقت میگم دردم چیه همین کارو میکنی
😂😂😂😂😂😂😂😂
ببخشید ولی من یاد دوتا بچه افتادم که یکی رو مامانش ناز و نوازش کرد اون یکی گریه کرد چون محلش ندادن
تو هم مثل جاری جون اونجا ادا در میادروی باهات همین کار رو میکردن
به خاطر شوهرته باید اون احترام تو رو حفظ کنه
چون جواب نمیدی چون مثل جاریت کولی بازی درنمیاری چون صبوری و متلک خور توهم روشت رو عوض کن مثلا چند وقت نروشده چند ماه زنگ زدن بگو وقتی میام احترام نمیبینم چرا بیام توهم اعتراض کن اصلا زنگ بزن به مادر شوهرت بگو دیگه سالی یه بار میام خونت مثل اینکه شوهرت طلبکاره خونم میشینم رنگین و سنگین
من باشم کلا ناهار نخورده پامیشم میرم
اگر قراره ما بزاریم کلا چرا رفتیم مهمونی مگه خونهذخودم نمیتونم ناهار درست کنم
تاحالا غذانپختم اونحا
روزی هم اگر مادرشوهرم نتونست بپزه بعد از غذامیرم
دقیقا اخه جاریت بروز داده گریه کرده تو خانومی کردی . به درک بابا تبعیض کجا بود . تو خانوم باش به هیچ جات نباشه حرفهاشون دیگه هم کمتر برو
