2752
2734

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

زنبور رفته بود واژن پیرزن همسایه    

حسین حسین

میخندمو دلگیرمو میبینمو میمیرمو از این دنیا بیزارمبیزارمو بیطاقتم بیتابی شد عادتم آروم آروم میبارم                                                          ******            *******          *******          زخمای این زمونه بیرحمه کسی درداتو نه نمیفهمهواسه اونی که بیشتر فهمید دیگه آروم شدن فقط وهمه , فقط وهمه          
خانم نبوده پس😐عجیبن قریبااااااا

نه تاپیکای دیگشم دیدم خانم بود فقط بدفاز بود😂

یبار تو جمع دوستام به یکی گفتم سفسطه نکن عزیزِ من گفت چی؟ گفتم سفططه نکن😐 گفت یبار دیگه بگو🤨 گفتم سسفطه نکن😶 هیچی دیگه دوستیمو باهاش بهم زدم لعنتی خیلی پیگیر بود😕
یه تاپیکی بود که میگفت در روز نمیدونم 11 یا 12 بار خودارضایی میکرد    

۱۳ نشده صلوات

میخندمو دلگیرمو میبینمو میمیرمو از این دنیا بیزارمبیزارمو بیطاقتم بیتابی شد عادتم آروم آروم میبارم                                                          ******            *******          *******          زخمای این زمونه بیرحمه کسی درداتو نه نمیفهمهواسه اونی که بیشتر فهمید دیگه آروم شدن فقط وهمه , فقط وهمه          
یه خانومی زیبایی واژن انجام داده بود عکس گذاشت 😐


حالا زیبا شده بود؟  

(2020/02/02) = من ملکه آبی پوش آتلانتا، ملکه    (آرامش ،علم ،عشق ، ثروت ، خوشبختی و سلامتی)   هستم. خدا رو شکر در تاریخ  (2020/02/02)   با همسرم در هستیم. خدا رو شکر که همسرم بورسیه ازدانشگاه استنفورد دریافت کرد...شکرت خدایا (2020/02/02)... 🍀🍀     👸✌
درست یادم نیست اسمش دقیقا  ولی چیزی یادمه الهام بود

مامان_ترنم37

خدایا بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم، بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم، بابت لحظات شادی که به یاد تو نبودم،بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبت دادم،بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم،مـــرا ببـــخـش ….کمک کن تا بفهمم تو، کنار منی، نه روبروی من!
شش سال پیش بدترین تاپیک مامان انار بود که دخترش سوخته بود چقدر گریه کردم‌ بعد الهام مامان ترنم ک ...

کاربریت چی شده؟؟

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

یکی هم بود شوهرش تو روشویی جیش میکرد😷😷😷

خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست خدا، خدای آدمهای خلافکار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد فی الواقع خداوند اند لطافت،اند بخشش،اند بیخیال شدن،اند چشم پوشی و اند رفاقت است رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت میدهد.اگر آدمها مرام داشته باشند هیچوقت دزدی نمیکنند،ولی متاسفانه بعضا آدمها تک خوری می کنند و این بد روزگار است.بایستی ما یه فکری به حال اهلی شدن آدمها بکنیم،اهلی کردن یعنی ...اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن.و این تنها راه رسیدن به خداست که بسیارم مهم است.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687