سلام . ما همسايه مادر شوهرم هستيم . تنها زندگي ميكنه و بچه هاش شبها نوبتي ميان پيشش . شوهر من صبحها قبل از اينكه بره سركار خواهرهاشو ميبره ميرسونه خونه خودشون در حاليكه خودشون ماشين دارن و شوهر وبچه هاي بزرگي كه رانندگي ميكنن . منم امروز صبح قاطي كردم و شروع كردم به دعوا كه چه دليلي داره كه تو ميرسونيشون . تو مگه كار نداري زندگي نداري . اونم بدتر از من قاطي كرد و قهر كرد . به نظرم امروز صبح تند رفتم . حالا ميخوام از دلش در بيارم . چيكار كنم . چي بگم بهش كه هم قهرش تموم شه . هم خودمو كوچيك نكرده باشم .
نزدیک هم زندگی کردن همین مشکلات رو داره
نمیخواد چیز خاصی بگی.اومد بگو تند رفتم ناراحتت کردم معدرت میخوام.تمام
[QUOTE=101107591]نزدیک هم زندگی کردن همین مشکلات رو داره نمیخواد چیز خاصی بگی.اومد بگو تند رفتم ناراحتت کردم معدرت م ...[
خيلي مشكلات داره . اصلا تمام هم و غمش كارهاي مادرشه . زيادي بهش ميرسه . من به خدا حرفي ندارم . ولي از حد كه ميگذره .......
خیلی حساس هستی
خب خواهرشه برسونه چی میشه؟؟
از کجای دنیا کم میاد؟؟
به مادرش برسه چی از شما کم میشه؟؟
مادرشه دیگه گناه داره همینکه توسرتوآوارنشده جای شکرداره،اونموقع دختراش هرروزخونه توبودن،
خوب پس جسارتا باید از اول بهش فکر میکردی
من در گذشته ی دور چنین موقعیتی داشتم.در واقع عشق اولم.پسر اخر بود.دقیقا بخاطر این مساله با وجود اصرارهای مکرر خودش و خانوادش و حتی خاستگاری در نهایت بهم زدم
چون خودمو میشناختم میدونستم نمیتونم با این قضیه کنار بیام
شما الان دیگه تو زندگی هستی و از قبل شرایط و پذیرفتی.بهتره باهاش کنار بیای و عادت کنی تا زندگی به کامت تلخ نشه و رابطت با همسرت خراب نشه
مرسي از راهنماييت عزيزم .
واقعا منم عاشق بودم و كور . نميديدم اين چيزا رو . اصلا فكر نميكردم يه د رصد بخواد مشكل ساز بشه .
الان به دخترام گفتم من شماها رو يكي به تك پسر يكي هم به راه دور نميدم .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
