دوستان من یساله ازدواج کردم اوایا مرداد سالگردمون بود.من فقط عقد کردم و عروسی مجبور شدم که نگیریم بخاطر عدم همکاری شوهرم و خانوادش که داستانش مفصله توی تاپیکام هست دوست داشتین بخونین.ما قرار بود تا قبل سالگرد بریم لباس بپوشیم و عکس و کلیپ بگیریم حالا که عروسی نگرفتیم چون من خیای دوست داشتم و ارزو داشتم شوهرم قبلا یبار عروسی گرفته با زن قبلیش اونم خیلی مفصل.شوهر من توی این یکسال واسه من هیچکاری نکرد هیچ کدوم از مناسبتا واسم یه شاخه گل هم نگرفت.تولدشو به بهترین نحو گرفتم ولی تولد من رفت بچم اورد و تمام شب با بچش بود و من تگ و تنها😔نه تنها کاری برام نکرده که همیشه هم بخاطر زن سابقش و بچش من اذیت شدم و اسیب دیرم تا حدی که ریزش موی شدید و مشکل معده و هورمون و... پیدا کردم حتی الان به لکه بینی افتادم بدون دلیل و یه هفتس خوب نمیشم که دکتر گفت منشا عصبی داره.از خواستگاری نگم براتون که چقد افتضاح بود و هیچکاری نکردن برام.خرید عقد که ازونم افتضاح تر!یه سرویس طلا واسه من نگرفتن که داستان داره و بخاطر حماقت خودم بود. خلاصه که اصلا توی این یسال هم هیچی به هیچی.شوهرم هرموقع عصبانی بشه هرچی دلش بخواد میگه بعدش میگه عصبانی بودم منظوری نداشتم.یبار بهم گفت من از زن قبلیم کاملا خواست شخص خودم بوده که بچه دار شم ولی خدا نکنه روزی بیاد که از تو بچه دار شم(خودش همیشه میگفت من ازون زن متنفر بودم و فقط به خاطر یسری شرایط باهاش ازدواج کردم ولی عاشق توام و تاحالا هیچ کسو توی دنیا اندازه تو دوست نداشتم!!!!!!!)چندبار بهم گفته تو لیاقت مادرشدن نداری.یبار اوایل ازدواجمون باردار شدم که مجبورم کرد سقط کنم گفت ما شرایط بچه دار شدن نداریم هرچند منم نمیخواستم همون اول بچه دار شیم اما نباید مجبورم میکردباید دلمو بدست میاورد ولی چه قبل سقط چه بعدش که من نزدیک به دوماه خونریزی داشتم و جسمی و روحی داغون بودم به بدترین نحو ممکن باهام رفتار میکرد و میگفت که چرا مریضی و خونه رو کردی مریض خونه.اتفاقا خلی زیادن که اگه خواستین بیشتر بدونین تاپیکامو بخونین.حالا من الان دنبال یسری دلیل واسه خوشحالیم و خوشبختیم میگردم.حسم خوب نیس ولی میخوام خوب باشم.شپا جای من بودین چیکار میکردین؟۲۴سالمه و توی عقد جدا شدم یکبار.همسرم ۴۰سالشونه و بعد ده سال زندگی با یه بچه جدا شدن که بچه پیش مادرشه هفته ای یبار میاد پیش ما.یه دختر۴سالس.ما عاشق هم شدیم و با وجود مخالفت شدید خانواده ها راصیشون کردیم البته به اجبار و ازدواج کردیم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
منم مث شما همش سالگرد ازدواج مون و تولداش جشن مفصل میگرفتم اما اون نه !!! تا اینکه تصمیم گرفتم مث خ ...
دوست مهربونم مرسب بابت تمام راهنمایی هات.منم دقیقا یه مدته که دیگه دارم همینکارو میکنم دیگه زیاد هم بهش محبت اضافه و الکی نمیکنم.انقد زیاد محبت کردم که متاسفانه بجای قدر دانی فکر کرد خبریه.
یه بچه داره عزیزم.عقد و اینا رو من از کجا باید میدونستم؟همه ی اینا بعد نامزدیمون اتفاق افتاد!
خب اگه سنت كم بوده و بعد نامزدي فهميدي همون موقع كاتش ميكردي حالام عيب نداره هيچ موقع دير نيس دست از اين فكرا وردار فقط ي بارديگه محكمتر از قبل سعيتو بكن يا درست ميشه يا نميشه