❤❤❤من فامیل دور بودیم تو عروسی موقع خداحافظی هم و دیدیم من رفتم سوار ماشین بابام شدم اونم به علامت تلفن دستشو گذاشت پیش گوشش و خندید بعد چند روز بهم زنگ زد شمارمو از دختر داییم گرفته بود البته از طریق خواهرش
پسر داییم بود
آخییی چه جالب
ماهم تو عروسی پسر عمممنو دیده بود
از طریق یکی از اشنایان به همسرم معرفی شدم
اولین بارم همو تو مطبش دیدیم دیگه قرارهای خواستگاری رو گذاشتیم
همدوره بودیم تو دانشگاه
سنتی😕پدرومادرش پسندیدن اونم اومد دید گف وای چ خوشمله میخامش😂😂😂😂😂
البته ما با هم حرف میزدیم
همسایه
همسرم وقتی بهم زنگ زد من سر کلاس بودم شماره نا اشنا گوشیمم سایلنت نبود استاد بیرونم کرد اینقد عصبی شدم بهش زنگ زدم گفتم ببینم کیه دیدم یه پسر بیشتر کفری شدم
خودشم معرفی نمیکرد قطع کردم بهم اس داد بد اخلاق ببین من واسه به دست اوردن شمارت چقد زحمت کشیدم
اونموقع خندم گرفت
فامیل بودیمفامیل درجه یک ولی 15سال منوندیده بود ی شب اومدخونمون دوروزبعدش اومدخواستگاریم😐
جاریم منو تو استخر دیده بود معرفی کرد به مادر شوهرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
