بعدش گفتم نمیرم گفت بایدبری وگرنه باکتک میبرمت بچهاخیلی اذیتم اونچاانقدراذیتم که گریه میکنم مثلان مادرشوهرم طوری باهام برخوردمیکنه ک جرعت نمیکنم پوشک بچمم اوزکنم یامثلان موقع خواب باروسری سارافن میخابم یامثلان خواهرزاده های شوهرم از۶صبح میان بالاسرم سرصدا