شما دائم داری از نیاز عاطفی اون ب خودت سو استفاده میکنی بدون اینکه قصد بدی داشته باشی روشت خیلی اشتباهه
الانم حس امنیت رو ازش گرفتی
باید بهش می خندیدی بغلش میکردی و می گفتی عزیزم شنیدم اینو گفتی اما اینو بدون تو برا من در هرحال عزیزی حتی وقتی عصبانی هستم و از بعضی کارها ناراحت ...
دوست دارم احساست رو ب خودم بگی البته مادربزرگت هم دوستت داره
مادر شوهرت زن خوبی بود که ب خودت گفت معلومه فهمیده س ...
گریه کردن پیش بچه هم نهایت اشتباهه خوب کاری کردی خودت رو کنترل کردی ....
یادت باشه بچه ب تو بدهکار نیست اون یه امانت دستته که بعد چند سال باید تقدیمش کنی ب جامعه