خسته شدم حس میکنم برگشتم ب همون ۱۶،۱۷سالگی که از ترس همین حرفای مادر پدرم همین کاراشون همین رفتاراشون همین فوش دادناشون چشم بسته با یه نامرد عوضی ازدواج کردم بعداز ۴سال ولم کرد دوباره منو انداخ اینجا ،ایندفه خیلی سختره خدایا منو ببر پیش خودت تو ک نمیبری بزا خودم بیام بپرسم چرا چرا چرا ،خستم یروز خوش ندیدم نه اینجا نه خونه شوهر .چرا بعضیارو ک غرق خوشبختین رو میبری پیش خودت اما منی ک آرزومه مرگ نمیبری ؟؟؟؟؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
معلومه از اون ادمایی که بویی از انسانیت نبردی حرف دهنتو بدون از عنوان تاپیکت مشخصه تعادل روانی نداری ...
تو بویی از انسانیت بردی میای شرو ور میگی ،من میرم روانپزشک ولی توهم برو یه نگا تو آینه بنداز ببین در حدی هسی بخای یه انسانو ندیده و نشناخته فوش بدی ،هری