شوهرم کم تو متاسبتی یا ماهی دوماهی ولی من زیاد میرفتم پیششش چون تنها زندگی میکردخونمونو گرفته بودیم دختر خاله مادرم فوت ششد اونم چون خونم نزدیک سرکارش بود همونجا میموند پنج شنبه جمعه ها من میرفتم پیشش از سرکارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.