امشب خبر مرگم رفتیم خونه مامانم اینا برا شام ... همینکه رفتیم شوهر الدنگ من رفت تو قیافه عین سگ شده بود داشتبمدر مورد چرخ خیاطیم صحبت میکردیم برده بودم اونجا ک مامانم درست کنه ... هی میگف این چیه این اسباب بازیه این بدرد نمیخوره هی بلند بلند زر میزد احمق نفهم ... منم گفتم زن خیاط ک نگرفتی بلد نیستم اقا جان بعد خواهر بزرگم گفت اه چقد زر میزنید ب شوخی گفتا .... ب شوهرم برخورد رفت بیرون ب منم زنگید گفت بیا بریم داشتم سوار میشدم پسرم بابامو دید رفت پیشش دیگنیومد پیش ما ماهم رفتیم خونه ...منکه رفتم خونه گریه میکردم گفتم اینسری هرچی شد من هرچی از دهنم برسه میگم از کتک نمیترسم ... اومد بحثمون شد کتکاری کردیم منم هرچی از دهنم رسید میگفتم میگفتم کی هستی ک راجع ب جهاز من نظر میدی گفت پدرت فلانو فلانه منم گفتم انگشت کوچیکه پدرمم نیستی اینو ک گفتم وحشی تر شد پرتمکرد فقط لهم کرد بعد یهو بی هوا با پا کوبید تو گردنم گردنم کج شد یهو دستو پامشروع کرد ب لرزیدن یهو نفسم رفت جیغ میزدم گردنم شکست گردنم شکست واقعا بیحس شده بودم وای ک از دردش نگم براتون ... یهو شوهرم ترسید مث دیوونه ها اب ریخت روم و ترسید جوری ترسید ک یهو افتاد زمین گفت قلبم .....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خدای مهربونم همیشه تو زندگی دستمو گرفتی ورهام نکردی همیشه بهترین ها رو بهم دادی بهترین شعل همسر پخونهخانواده بچه دوستان وهمکارلن حتی تو فضای مجازی مهربونترین ادم ها رو سر رهم قرار دادی خدایا میدونم دخترم به لطف خودت خوب میشه راه میوفته حرف میزنه هیچ جیز غیر ممکن برای خدا وجود نداره میدونم نا امیدم نمیکنی
شوهرم ک فشارش ۱۵ رو ۱۰ بود با طپش قلب بالا ... ارامبخشو دارو دادن بهتر شد مرخص کردن... پدرم مشکل چیو حل کنه اخه بدتر شوهرم ب اونم چیزی میگه ... اخر سکته میکنه اون یکی دامادمون لنگه همین بود طلاق گرفتن تازه بابام چیکار تونست بکنه هیچی ....