مادر شوهرم فوت شده و پدر شوهرم تنهای خواهر شوهرم پرستاره و قبل از عید با شوهرم دعوا کردن با منم بهره دیگه منم هر وقت اون خونس نمیرم پایین ولی اون خونه نیست چون پدرشوهرم تنهاس میری پیشش و غذامونو میبرم با اون میخوریم تو آشپز خونشون و هر جای خونشون که ببینم نامرتبه تمیز میکنم میگم خواهرشوهرم برگرده گناه داره تمیزی نکنه خستس حالا شنیدم داشت به پدرش میگفت خانه خودشان نمیشینن هی میان پایین یکی از ظرفامونو شکسته در صورتیکه اصلا ظرفشونو نشکستم اشغال میگم از این به بعد اصلا نرم پایین پیش پدرشوهرمم از یه طرفم دلم براش میسوزه به نظرت به خواهرشوهر بزرگم بگم به این خواهرش بگه به اون ربطی نداره ما میریم پایین اونجا خونه پدرشوهرمه نه اون چیکار کنم به نظرتان کلی اعصابم خورده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اعصاب خودتو خرد نکن. یا اهمیت نده و برو همچنان. یا پدرشوهرت رو بیارید خونتون و پذیرایی کنید. گناه داره تنهایی
لطفا کتاب بخونید ... کشور ما الان بیش از هرچیزی نیازمند ملت آگاه هست ... این وظیفه شماست که بعنوان عضوی از این جامعه و تربیت کننده نسل بعدی؛ از مسایل روز زندگی مثل امور سیاسی، اقتصادی، روانشناسی و ... تا حد معمول و لازم آگاهی داشته باشید🌸
ن اینجوری نگو .ب خواهر شورت بگو ما ب این دلیل میریم ک نوشتی
🍃وَاللهُ یَعلَمُ مَا فِی قُلوبِکُم 🍃خداوند می فرماید : حواسم هست چی تو دلت می گذره ..🍃.. دل مرنجان که زهر دل به خدا راهی هست🍃هر که راهیچ به کف نیست🍃به دل آهی هست ..🍃.. مراقب حرف زدنمون باشیم پشت هر اکانت مجازی یک قلب واقعی در حال تپیدنه...🍃
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
خیلییییی بی تفاوت باش به رفتاراش انگار که اصلا وجود نداره همچین ادمی ارزش داره خودتو بخاطره ی همچین ...
عضوی اعصابم جوری خرد شده میگم بدم تا میتونم بهش حرف بزنم فقط به خاطر اینکه دلمون به هم باز نشه نمیدم بکشمش اینهمه تو دلم براش دلسوزی میکنم به جای اینکه بگه پدرم تنهایی گناه داره این میاد کاراشو انجام میده دورش شلوغ میشه یه بار دیگه ام پیش خواهرشوهر دومیم گفته بود بی شعورها میان پایین من خونه نیستم