ماهم همینجوریم خیلی دوران عقد بحث داریم یه سری چیزا میبینم واقعا نا امید میشم مثلا دوروز که میمونم خونه مادرشوهرم دیگ زیاد شوهرم بهم اهمیت نمیده زیاد باهم صحبت نمیکنیم همدیگرو خیلی دوس داریما اما خب نمیدونم چرا اینجوری شدیم خیلیا میگن بخاطر تایم طولانی عقده هرچی زودتر برید خونه خودتون درست میشه خانواده شوهرم خیلی ادمای خوبین اما شوهرمن وقتی خانوادشو میبینه یه کم رفتارش عوض میشه بامن خیلی مهربونه ها اما واقعا نمیدونم چرا اینجوری میشه .بعضی وقتا ب خاطر خیلی چیزا خیلی تو خودم بغض میکنم نمیزارم کسی بفهمه و ببینه ولی خب زندگی چیکارمیشه کرد