منتظر گریه بودم خبری نشد یهویی چندنفر بچه رو بردن رو تخت دیگه وریختن روش گفتم چیشده
نگران شدم چرا گریه نمیکنه گفتن مدفوع کرده
تا تموم شدن بخیه هام که از ساعت ۶و۲۰ دقیقه که جوجه م بدنیا اومد تا ۷ ونیم ادامه داشت.بعد فهمیدم مدفوع خورده 😓 ومعده ش شستشو دادن
تقریبا ۳ دقیقه بعدش گریه هاش شروع شد😁من یه موجود ریز وقرمز میدیم که رو تخت کوچیک بود تکون میخورد میگفتن بچه ت😁حین زایمان چشام بسته بود حالا واقعیتش نمیدونم از تو شکم من اومده یا جای دیگه.
برا بخیه زدن هم یه امپول تزریق کرد بعد ۵ دقیقه بخیه هارو حس کردم گفتم چرا بی حسی نمیزنید گفت زدیم اما من هربار جیغ زدم چرا بی حسی فقط ۵ دقیقه بود گفتن ظرفیت هرنفر فقط یه امپول که برات زدیم پس حرف نزن تا کارمون تموم بشه😒همش یه طرف بخیه زدن ها یه طرف .