بچه ها شوهرم قبلا خواستگاردختر داییش بود بعد نگرفتش اومد خواستگاری من منم غریبه بودم قبول کردم الان خودش ک ظاهرا باهام خوبه منم بهاش خوبم ینی مثل بقیس برام چون مشکلی ندارم نمیدونستمم خواستگارش بوده شوهرم خودشون گفتن حالایه خواهربزرگترداره یبار پیش خواهرشوهرموچندنفردیگه گفته بود من ازباران خوشم نمیاد جذاب نیس اصن از جاریم ک باهم عروسی کرده بودیم تعریف کرده بود گفت اون خیلی خوشکله بعدوقتی هم پیش هم نشستیم میاد ازلج من با اون سلام وعلیک گرم میکنه من فقط ی سلام میاده ومیره کلاتوجم هم اونخیلی بی حیا وزبون درازه همش تیکهممیپرونه خدا هزاربارلعنتش کنه مگه من چیکارش کردم بگین چ رفتاری کنم,