سلام بچه میخوام داستان زندگیمو خیلی مختصر تعریف کنم براتون من ت زندگیم خیلی سریع پیش رفت از وقتی ک یادمه پدرم اعتیاد داشت و یه آدم عصبی بود و مادرم یک زن صبور دل نازک جوری ک کل محله ما مادرمو تحسین میکننن من از بچگی زود معنی اعتیاد .فقر .گرفتاری و فهمیدم و در سن ۹ سالگی عادت ماهانه هام شروع شد من خیلی بچه بودم اصلا چیزی نمیدونستم نه سالم تموم نشده بود بگذریم از دار دنیا یه خونه داشتیم ک اونو با تهمت ب پدرم ازمون گرفتن و بخاطرش پدرم افتاد زندان و ما مجبور ب مستجر نشینیم شدیم از طرفی باید مقداری پول ب دادگاه میدادیم از طرف خوانواده پدرم دریغ از یک سر زدن ب ما .ماشالله کلی عمو و عمه و اینا دارم و مادم مجبور شد بره خونه دیگران براشون کار کنه و من هم کمکش هم درس میخوندم هم کار ت خونه میزدماز مغزی شیر آب گرفته تا سبزی پاک کردن و کلی کار دیگه اعتیاد پدرم خیلی اذیتمون کرد همین باعث شد ک ما زود پخته بشیم من با خودم تصمیمگرفته بودم هیچ وقت ازدواجنکنم و درسمو بخونم و به یه جایی برسم امااا.... از سن دوم سوم راهنمایی قیافه من کلی عوض شد و همه میگفتن چقدر زیبا شدی تو این حرف همه فامیل و همکلاسی هام بودبگذریم از جریان هایی ک ت راهنمایی و اول دبیرستان برام پیش اومد ک خودش یه داستانه .از اون زمان خواستگار های زیادی برام میومد ولی هیچکدومو مادرم بهم نمیگف عروسی یکی از بستگان بود و من اولین باری بود ک مژه میذاتم و حسابی ب خودم رسیده بودم و واقعا هم زیبا شده بودم چند تا خواستگار برام اومد ولی مادرم هیچکدومو بهم نمیگف تا هوایی نشم تا اینکه دوم دبیرستان بودم و مادرم گف خواستگار دارم ک یکی از اقوام دور بود خیلی حالم بد شد من تحت هیچ شرایطی نمیخواستم ولی همه میگفتن این خوبه خانواده خوبی دارن و فلان و اصلا نمیدونم چیشد ک گفتم باشه شاید بخاطر خانواده ام .اینم بگم من حس شیشم خیلی خوبی دارم خیلی خوب همه دوستام اینو میدونن ت دوران آشناییت یه حسی بهم میگف ک این پسر سر گوشش میجنبه ولی گذشت گذشت ک ت دوران عقدی باکرگیمو از دست دادم .چند بار ت گوشیش مچشو گرفتممم و وقتی ب خانوادم میگفتم اونا میگفتن ن اشتباه میکنیی یا خانواده خودشش پشت اون بودن چند باری مچشو گرفتمو و ب مادرم میگفتم شروع ب گریه و زاری میکرد ک من مقصر نیستم خودت خواستی ازدواج کنی پدرمم میگف فکر طلاق و از سرت بیار بیرون و اینم بگم شوهرم مرد خوبیه مهربون و دست و دلبازه ولی خیانت های زیادی بهم کرده و یه مقدار عصبیه یک سال و خورده ای عقد بودیم و نزدیک عروسیمون بود یه روز رفتم خونشون گوشیشو ک دیدم دیدم ب دختر خاله اش پیام داده ک چه چیزا و چه عکسایی واسه هم نفرستادن و ب خانوادش نشون دادم تا باورشون بشه ولی ب خانواده خودم هیچی نگفتم ب ناچادر عروسی گرفتیم بعد عروسی هم با چند باری ازش دیدم و ب مادرش گفتم و میخواستم طلاق بگیرم ب مادرم ک گفتم گف حالا عیبی نداره مرده و باز چیزی نگفتم تا اینکه همه چی داشت خوب پیش میرفت و فکرم دیگه خیانت نمیکنه ت. ت.لگ.را.م عضو یه کانالی هستم ک فال میگیره داشتم فال های متولدیم ماه خودم میخوندم ک گف یه خیانت میبینید و من ب شک افتادم یه روز ک سر زده رفتم پیشش دیدم با یکی داره حرف میزنه و سریع گوشی و قطع کرد و پیام هاشو پاک کرد و رفتم با برنامه ایزانسل من خطشو کنترل کردم و دیدم بله دوباره خیانت بهش گفتم و هیچ نگف مادرم اینا مستاجرن وضع مالی خوبی ندارن از طرفی خانواده پدریم فقط دنبال یه آتو ت زندگیممن دلم نمیخواد بگن چون پدرش معتاد بود نتونست ازدواج موفقی داشته باشه اینا فقط نصف زندگیم و دردام بود دلم برای مظلومی خودم میسوزه ایکاش یه داداش داشتم ک پشتم بود یا یه بابای سالم از یه طرف درد زندگی خودم از یه طرف مادر و خواهرم ک و ضع زندگیشون دلم میخواد سر ب بیابون بذارم دلم میخواد برم یه جا اینقدر جیغ بزنم جیغ بزنم حالا بماند دست درازی های ک ت کودکی بهم شده باز خوبهداینجا هس حرفامو بزنم و دق نکنم چند رور دیگه تولدم و من میشم ۱۹ ساله با کلی درد یه بار ک باهم دعوامون شده بود اینقدر حالم بد شده بود یه لحظه حس کردم دهنم کج شد و فک کردم سکته کردم برای چند لحظه از ترس این از حال رفتم ولی هیچکی نمیدونم من دارم چی میکشم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
بیبین با شرایط خانوادگی که دارین ،توانایی تغیر شرایط را نداری توی داستانت انطور بر میاد که شوهرتون بر خلاف خیانتش ولی دوست داره این عادت به خیانت به نوعی بیماری برای شوهرت شده که از قبل از ازدواج با شما مبتلا بود البته با عشق و عاطفه و صاحب قلبش شدن میتونی تا اندازه ای بدون اینکه به روش بیاری رفتارشو کم کنی ولی مطمئن باش همیشه این خاصیت تنوع طلبی باش میمونه
آباد باشی ای ایران آزاد باشی ای ایران از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران