ی دوستی داشتم اسم استادش میر کمالی بود ...بنده خدا برا پایان نامه ک رفته بود پیشش هول میکنه میگه ...یر ممالی ... خلاصه تا ی ماه نرفت دانشگاه تا استاده پیغام داد بیا پایان نامتو تموم کن و برو ...
بابابزرگم اومد به خوابم ،
گفتم آقاجون جات خوبه ؟
گفت مثلا جام خوب نباشه میخوایی چه گهی بخوری ؟
خدابیامرز زنده هم که بود عصبی بود ☹
با همسر تو پارک مشغول پیاده روی بودیم و صحبت کردن
یهو گفت یادت باشه حتما یه وقت ارولوژ بگیری
هاج و واج گفتم برای چی😈😈
گفت برای پای این بچه
گفتم منظورت ارتوپد
هتوز تو شوکم اخه ارتوپد ارولوژ😆😆😆😆
تو رستوران نشسته بودم،دختره با دوستش با یه کلاسی اومد تو،
با کلی عشوه menu رو برداشت …بعد با کلی مکث سرشو آورد بالاو با یه حالت خاصی گفت:۲ تا بام دریت جعفری واسه منو عشقم لدفن …بعد از اینکه گارسونه کل میز رو گاز گرفت گفت:اون بامدریتجعفری نیست!!!با مدیریت جعفریه!!!?سه نفر در جا سکتهزدن?آقای جعفری استعفا کرد?عشقش از طبقه سوم خودشو پرت کرد پایین?
گارسونه از بس خندید مرد
فردا ی کادو بهر بده بابات بگو بیادیگه بده مامانمکه😂😂😂😂 بعد قیافه هاشون دیدنیه
راستی بقیشم بگو چی میشنوی؟:😂😂😂😂
مامان بابات فک نکنم باورشون بشه از اقسا نقاط کشور ایران الان میدونن تو اتاق خوابسون جی میگن😂😂😂😂
عالی بود😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
