اقا اعصابن خورده شدیدددد
هی هیچی نگفتم نگفتم اما نمیتونم حس بدی دارم حس میکنم ما و بقیه همسایه ها با سکوتمون داریم گناه میکنیم
همه همسایه ها میترسن
ترس ترس ترس از اینکه نکنه بفهمن ما لوشون دادیم از اینکه میزنن یه بلایی سر بچمون میارن از اینکه دختر مجرد داریم از اینکه میزنن شیشه خونمونو میارن پایین
دیگه خسته شدم از اینکه جرات نداریم تا سر کوچه تنها بریم