دوستم باردار بود نه ماهه آخرش داشتیم قدم میزدیم تو زمستون
برف هم اومده بود یخ زده بود یه جوب بزرگ بود میخواستیم بریم اون ور گفتم بیا پل پیدا میکنیم. کماندو بازی در آورد پرید پاش لیز خورد افتاد تو جوب 🤤 شکمش خورد به لبه جوب🤐
من شکمم به جای اون درد گرفت😐
فرداش زایمان کرد😑