فيلم يرادر ريگيه كه عاشق يه دختر ميشه ازدواج ميكنه وبا ترفند هاي مختلف ميبرتش پاكستان دختره يه پسر داشته وحامله بوده دوقلو بعد اينكه ميفهمه اينا تكفيرين سعي ميكنه فرار كنه بچش ازش ميگيرن چندبار اطلاعات ايران ميخواد فراري بده بخاطر بچه هاش نمياد آخرش شوهرش بدستور ريگي ميكشتش برادرشم ميخواسته بره كنسولگري اونم ميگيرن گردنش وميبرن وبه مامانش ميگن امشب پسرتو نشون ميده