2733
2739
عنوان

سوتی هایی که توو مجالس مهم براتون پیش اومده

| مشاهده متن کامل بحث + 1367 بازدید | 78 پست

منم تو عقد خواهرم اومدم وسط تالار کردی برقصم بالاوپایین با کفش پاشنه نوک تیز همانا سقوط آزاد با اون افه و کلاس  همانا

یه بار که خبلی خرابکاری وحشتناک کردم عروسی پسر دایی شوهرم بود آخر جشن گفتن بیاید عکس بندازیم یهو یه خانومه گفت پشت دامنت خونیه 😢😢نگو پریودشدم و پس داده بود رنگ لباسم هم روشن جلو فک و فامیل شوهرآبروم رفت . چقدر هم ر قصیده بودم و خیس عرق شده بودم

به امید آرامش داشتن همه آدمهای دنیا

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عروسی داییم با زبون یه متر بیرون اومده میلرزوندم میرفتم پایین میلرزوندم میومدم بالا هر کی فیلمو دیده با ترحم نگام می کنه چاقو رو هم با زبونم میچرخونم زبون چپ چاچو چپ زبون راست چاقو راست 😂😂😂😂😂😂

2728
وای منم جلو پدر شوهرم به شوهرم گفتم ارواح عمه ات   پدر شوهرم فقط نگاه کرد 😊😊

منم چندبار عموهام باهام شوخی کردن حواسم نبود پیش پدربزرگم گفتم عمته😟

اگه توهین میکنی و جوابتو نمیدم،فکر نکن نمیتونم، شخصیتم اجازه نمیده با آدمای بی ارزش دهن به دهن بشم....

من شب خواستگاری گفتن برین حرف بزنین تو اتاق پام ب چارچوب درگیرکرد و خوردم زمین 🙁

گفته بودی که چرا محو تماشای منی، آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی، مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی

عروسی پسریکی از آشناهامون بود پولدار باکلاس لاکچری اصلا یه وضعی پسر آخر کاریش بود سنگ تموم گذاشته بود تو ماشین که میخواستم بریم من هی مسخره بازی درآوردم مادر داماد مسخره کردم گفتم همچین میکنه و لباسش اینطوریه کلی به قو

ل مامانم ور زدم.وارد تالار شدیم مادر داماد اومد خوش امد بگه بجای که اون بگه من هول شدم گفتم خیلی خوش امدین.از اون به بعد من دیگه اون لاله سابق نشدم

تیکر تاریخ عروسیمه1شهریور.میشه برای اینکه کارام جور بشه یه صلوات بفرستین.ممنون
2740
اعتماد بنفست تو حلقم😁 شوخی کردم هر جور دوس داری برقص و خوش باش

به نفس نیس بابا به سقفه فقط اگه اون موقع زمین دهن باز میکرد من و میبرد توو خوودش بهتر بود از تحمل اون اوضاع 

نگم برات چقد احساس رقصندگی داشتم.....فک میکردم شکیرام🤣🤣🤣 

منم چندبار عموهام باهام شوخی کردن حواسم نبود پیش پدربزرگم گفتم عمته😟

قبول دارین اصلا عمه ها برای همین آفریده شدن

در کتابها بنویسید و در تاریخ ثبت کنید که ما در خواب بودیم که سردار رفت... ارام بخواب سردارشهید وقت بیداری ماست... فقط دلمان تنگ میشود....  

یه برم با دوس پسرم بیرون بودیم تو ماشین گفت یککم صندلیتو بکش عقب اذیت میشی اینجوری ماشینم از این باکلاسا من هی پیدا نکردم با چی عقب بکشم یه دکمه زدم شیشه اومد پایین 😂😂😂فک کنم دلش برام میسوزه جدا نمیشه 😂😂😂😂

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

یسوال‌..

kuiin2024 | 2 ثانیه پیش

مرد ارزشمند

charming851 | 1 دقیقه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز