سلام .... میخام امشب یکم درد دل کنم باهاتون... چون واقعا هیچ کسی نیست باهاش حرف بزنم یکم خالی شم... چند ماهه خیلی افسرده و ناراحت شدم... امروزم فقط با گریه گذشته... میدانید چرا تو ماه نهم بارداریم هستم.. از همون اولش که مادر شوهرم فهمید باهام قهر کرد که چرا باردار شدم.. تا حالا از دستش دارم عذاب میکشم چون بچه دوست نداره.ی دختر چهار ساله دارم به اونم اصلا محبت نمیکنه.. و خواهر شوهرم که تو ی آپارتمان زندگی میکنیم هم باهام قهره... بی دلیل، خانوادم پیشم نیستن تو ی شهر دیگه هستند... از تنهایی دارم دق مرگ میشم واقعا احساس میکنم خفه میشم...موندم کی بیاد پیشم موقع زایمان.. شوهرمم مثل قبل خوب نیست بیخیاله... همش سر کاره.... خیلی دلم گرفته.. امروز زیاد گریه کردم دلم برای پسرم میسوزه... .... آیا گریه امروزم خیلی رو نی نی ام تاثیر گذاشته؟؟؟ باید چی کار کنم از دست این استرس و گریه ها خلاص شم؟؟؟ تو رو خدا بگید گریه تو ماه نهم چ اثری رو نی نی داره؟ 😭
اثری نداره تو بارداری خیلیا حساسن زیاد گریه می‌کنند خودتو تخلیه کن حرص نخور
بچت چهارسالشه عزیزم همین همسرت باشه کافیه دیگه کسی لازم نیست بیاد
آخی عزیزم ،موقع زایمان زنگ بزن ب مامان بگو ی چند روزی بیاد پیشت بمونه،
آخه دلیل و منطقشون چیه ک با بچه اوردن تو مخالفن؟
غصه نخور عزیزم. خیلی از خانواده شوهرها هستن که اینطورین. همش هم از رو حسادته چون خوشبختی و چیزهای خوب رو فقط واسه دختر خودشون میخوان.
با خدا درد دل کن. 🌹
خواهر شوهر و مادر شوهر همون بهتر ک نباشن پیشت
بیشتر اذیت میکنن تا کمک کردن
اصن غصه نخور ابجی جون
منم تو شهر غریب تنها فقط همراه شوهرم بودم تو زایمان اولم روز بعد زایمان خودم پا شدم همه کارای خودمو و دخرمو کردم
بعد یک ماه هم رفتم دوباره دانشگاه
الان دخترم سه سالشه تا الان تنهای تنها بودم
تنها بودن دلیل نمیشه بیشنی گریه کنی قوی باش ابجی گلم
انشاالله زایمان راحتی داشته باشی🌼🌼🌼
عزیزم زیادحرص نخور دلت گرفته ولی بیشترازاین خودتو ناراحت نکن...مادرشوهرت بچه دوست نداره که نداره به اون چه مربوط این تصمیم وخواست تو وشوهرت بوده وقراره خودتون از این نعمت لذت ببرید این روزا اکثر مردا افتادن فقط دنبال کار فشار روشونه عزیزم خودت سعی جو خونتو شاد کنی ماخانوما همیشه از شوهر انتظار داریم ولی خودمونم میتونیم شادی ایجادکنیم
بنظر من فقط وفقط ب خدا توکل کن.سعی کن قران بخونی ک عجیب ارامش میده بهت البته بامعنی وتفکر
من ی مدت بود رفت وامد داشتم,باچن تادوست ک فقط,حرف ببر,بیار,بود وازتوحرفای ادم یچیزی درس مسکردن باعث دعوا وکدورت.سعی کردم باهیچ کی رفت وامد نداشته باشم فقط دوست خوب,ک اونم کم پیدا میشه.گفتم کی,بهتر ازخدا میتونه باادم دوست باشه.حالم خیلی,بهتر شد.یاد خدا ارامش عجیبی,بهم داد
کدوم شهری؟
اگه بهم نزدیک باشی خودم میام مراقبت میشم
یه یا علی بگو و بلند شو خودتو جمع کن
ضعیف نباش
تو از پس همه چی بر میای
ارسال نظر شما
