آره اتفاقا همین چیزای کوچیک باعث دین زدگی میشه منی که بچه م از گشنگی جیغ میزد شیرخشکم که نمیخوره یه بچه ی چهارماهه مگه چقدر آدم طاقت داره معلومه منه مادر بهشون لعنت میفرستم.مگه خواستم درملاعام روزه خواری کنم؟یعنی چی این حرکتا آخه.اتفاقا ما خانوادگی به تمام اصول و فروع دین اعتقاد داریم ولی این دیگه زیاده رویه وتمام باعث و بانیش باید اون دنیا جواب گشنگی و تشنگیه بچه ی منو بده
دقیقا همینه منم نمیخواستم بشقاب برنجو وردارم برم وسط خیابون بخورم.من کربوهیدرات نخورم شیرم خشک میشه تو استان ما تمام رستورانای بین راهی و داخل شهر بازن فقط پرده و روزنامه زدن ولی تهران واقعا نوبره یعنی اگه کار اداریه ضروری نداشتم غلط میکردم برم
بعضی از روزه دارا فقط توقع دارن بقیه درکشون کنن ولی خودشون ذره ای درک ندارن
اینجا خانوما میگفتن هیچ کس تو دانشگاه چیزی نخوره باید سلف هم ببندن که قبح روزه خواری نریزه میگفتم خب من که باردارم گناهی نکردم‌میگفت یه بیسکوییت بخور!
فرض کن! صبح تاغروب بیسکوییت بخورم!
