7هفتمه..ِ.همش ته گلوم غذاوایساده..مزه دهنم یجوریه....علایم سر پسرموندارم...شما چجوریدبودید
اگر الان به خاطر گرونی نون واب از عقایدوولایت و...... دست بکشیم وکشورمون رو زیر سوال ببریم .....قطعا در واقعه کربلا هم امام حسین رو تنها میگذاشتیم ویزیدی میشدیم....واین زیر سوال بردن دودش تو چشم همون ادم میره ووقتی متوجه میشه که دیره...... ..کاش قدر خودمون رو بدونیم که در زمانی زندگی میکنیم که اخر الزمانه وچیزی به ظهور اقا نمونده....چی بهتر از این که شیعه باشی..در اخر الزمان باشی...علائم ظهور رو داشته باشی ببینی؛سختی ها رو درک کنی وبدونی بعد از تمام این ها منجی عالم بشریت میاد وتو در این زمان پشت امامت ثابت قدم بمونی.کاش از فطرت خودمون دور نشیم و واین زمان رو غنیمت بدونیم....مطمین باشید ما حق هستیم.....کفار در ناحق خودشون متحدن..وما در حق خود تردید داریم..التماس تفکر
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است با ریشه چه می کنید؟گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟گیرم که می کشید گیرم که می برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟
والا منم ده هفتمه نمدونم صبحا حالم خوبه تظاهر یچی بخورم تو گلومه حالم بهم میخوره بالا میارم ظهر و عصر و شب حالم بده همسن بستنی میخورم و سیب و چیزای شور اب پرتقال بخورم حالم بهم میخوره
مال من ده سال پیش بوده فقط یادمه خیلیییی حالت تهوع داشتم و تا سه ماهگی از همه چی بدم میومد از غذا و ...
چیزای شیرین دسیت داشتی بچت چی شد جنسیتش؟؟
دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد... وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
میگن جنسیت یه شکل باشه علائم متفاوته اما جنسیت مختلف باشه علائم یکیه من هم سر پسرم هم دخترم ع ...
رشد موهات سر هر کدومو میگی چطور بود؟من از حالا ریزش مو دارم
دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد... وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
اگر الان به خاطر گرونی نون واب از عقایدوولایت و...... دست بکشیم وکشورمون رو زیر سوال ببریم .....قطعا در واقعه کربلا هم امام حسین رو تنها میگذاشتیم ویزیدی میشدیم....واین زیر سوال بردن دودش تو چشم همون ادم میره ووقتی متوجه میشه که دیره...... ..کاش قدر خودمون رو بدونیم که در زمانی زندگی میکنیم که اخر الزمانه وچیزی به ظهور اقا نمونده....چی بهتر از این که شیعه باشی..در اخر الزمان باشی...علائم ظهور رو داشته باشی ببینی؛سختی ها رو درک کنی وبدونی بعد از تمام این ها منجی عالم بشریت میاد وتو در این زمان پشت امامت ثابت قدم بمونی.کاش از فطرت خودمون دور نشیم و واین زمان رو غنیمت بدونیم....مطمین باشید ما حق هستیم.....کفار در ناحق خودشون متحدن..وما در حق خود تردید داریم..التماس تفکر