2737
2739


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
عزیزم ان شاالله خوشبختبشی اماعزیزبرای تجربه میگم من هم اززمان راهنمایی دعامیکردم زودازدواج کنم وتعری ...

ایشالا خدا برات جبران کنه عزیزم.

خواهرت چطور با همسرش آشنا شد؟

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
ایشالا خدا برات جبران کنه عزیزم. خواهرت چطور با همسرش آشنا شد؟

خواهرم کارمندعلوم پزشکی بودبعدهم همسرش برای یه کنفرانس اومده بودشهرماودردانشگاه علوم پزشکی خواهرم رودیده بودوخواهرم خیلی مذهبیه وهمسرش هم خیلی مذهبی ودنبال چنین دختر ی زیادهم قیافه براش مهم نبودعزیزم ممنونم ازدعای خوبت ان شاالله شمادوست عزیزهم خوشبخت وشادباشیدگلم

دیدمت درحریری زمهتاب سردوخاموش خفته بودی       (عزیزم )
نمیدونم چرا یاد آنشرلی افتادم😊😊


عزیزمی قربونت برم. 

یه زمانی باهاش به شدت همزاد پنداری میکردم

مخصوصا با آنشرلی واقعی نه انیمیشنش

فقط اینکه الان یادم اومد این همه از او پرسیدن

چرا یکبار کسی از من نپرسید

*نسترن تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟؟ *

2738
اره ولی ما رابطه ج ... هم داشتیم تو دوستی هفته ای یکی دو بار  ولی از من ب تو نصیحت و وصیت تایم ...


عزیزم قبل از هر چیز عذرخواهم ولی... 

میدونم و به این کاری ندارم که هر کسی مسئول رفتاره خودشه، ولی ازتون خواهش میکنم هر چیزی رو

عنوان نکنید. 

در همین تاپیک دختران مجرد زیادی صحبت کردن

که به شدت احساس تنهایی میکنن و متعاقبا فشار 

نیازهایطبیعی و غریزی هم برای همه این عزیزان

وجود داره

خواهش میکنم خصوصی ترین رفتارهایی که خارج

از عرف و شرع هم هست رو به این واضحی علنی

نکنید. یه چیزایی رو بذارید فقط واسه خودتون بمونه


بازم عذرخواهم. 

عزیزمی قربونت برم.  یه زمانی باهاش به شدت همزاد پنداری میکردم مخصوصا با آنشرلی واقعی نه انیمی ...

من ادبیاتم خوب نبوده و نیست😊😊

حالا من میپرسم. تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟

من ادبیاتم خوب نبوده و نیست😊😊 حالا من میپرسم. تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟


هر بار سخت تر هر بار دلتنگ تر، هر بار محکم تر

هر بار قوی تر، هر بار عاشق تر 

در تکرار غریبانه روزهایِ سختم، هر بار محکم تر از قبل

زمین خوردم ولی هر بار خدای مهربون زودتر از قبل

بلندم کرد برای یک بازی یهِ سخت ترِ زندگی 


شاید همه بدونن رو دلم چقدر حرف خوابیده واسه

همین در حوصله هیچ کس نبود این سوال رو 

ازم بپرسه. 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687