من چندروز پیش پدرشوهرم اومد خونمون دخترمم چشمش ک بهش افتاد خیلی اذیت میکرد و منو حرص میداد تا پدرشوهرم رفت منم تو آشپزخونه بودم میخواستم ب دخترم بگم تا پشت در همراهیش کنه چون اعصابم از دست دخترم خوزد یود اصلا حواسم نبود ب دخترم گفتم صدبار بهت گفتم تا ی خری میاد خونمون تا پشت در همراهیش کن پدرشوهرمم تو حیاط بود شنید گفت ممنون من خودم میرم 😂😂😂😂