2752
2734


بخندید تا دنیا به رویتان بخندد


آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو





آخرین باری که خندیدید کی بود؟ یادتان هست؟ منظور یک خنده خوب و از ته‌دل است؛ خنده‌ای که صورت شما را سرخ کند و هنگام خندیدن اشک از چشمانتان جاری شود. البته خندیدن آسان است، اما هنگامی که بتوانید اندیشه‌های خود را تحت تسلط‌ در‌آورید می‌توانید ادعا کنید به کنترل شادمانی خود نیز دست یافته‌اید.

وقتی اصول شادمان زیستن را بیاموزید، آن وقت به آسانی می‌توانید با کمک آن بهتر زندگی کنید. خندیدن و شاداب بودن کاملا طبیعی است. خنده چیز کوچکی است که می‌تواند نتایج بزرگ بر جای گذارد. هیچ غذایی مغذی‌تر از شادمانی نیست. پس اگر قرار است روزی تصمیم بگیرید شاد و خوشحال باشید، چرا آن روز همین امروز نباشد؟ بنابراین با خنده و شادی و نشاط به استقبال روز جدید بروید.




خنده را فراموش نکنید.

شوخ‌طبع باشید.

به زندگی خود شادی ببخشید.

خود را شاداب و خندان نگه دارید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

تبسم کردن را تمرین کنید‌ تا برای شما عادت شود.

هر روز خندیدن از ته دل را بیاموزید.

چنانچه خواهان شادی هستید، باید آن را در خود بوجود آورید.

کلمات خوب و شادی بخش بر زبان آورید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

از دیگران با تبسم و بیان جمله‌ای دلنشین استقبال کنید.

با خنده پیش از اخم کردن، از شر نگرانی خلاص شوید.

روزهای بد خود را از طریق خندیدن، به روزهای خوب و شاد تغییر دهید.

در مورد چیزهایی که باعث خوشی و شادی شما می‌شوند، فکر کنید،
سپس تا آنجا‌ که ممکن است به سوی این شادی‌ها بروید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

به زندگی با دیدی مثبت و همراه با شوخ طبعی و نشاط نگاه کنید.

کوشش کنید‌ کارهایی انجام دهید که به زندگی شما شادی ببخشد.

برای تندرست زیستن، خنده، بهترین اکسیر است.

ناامیدی را از خود دور کنید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

مثبت‌اندیش باشید.

به موسیقی آرام گوش دهید.

خانه خود را به یک مکان شاد تبدیل کنید.

بردبار و شکیبا باشید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

اضطراب را کنار بگذارید.

فشارهای روحی را از خود دور کنید.

از پیله خود بیرون بیایید.

با ورزش شاداب و با نشاط شوید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. به آنچه می‌دانید، اعتماد داشته باشید.

کار خود را بخوبی انجام دهید و یقین داشته باشید که
احساس نشاط، موفقیت و افتخار خواهید کرد.

با دست کشیدن از یک عادت بد، عزت نفس خود را بالا ببرید.

خود را با اندیشه‌های شاد و آرام بخش سرشار کنید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

زود از کوره در نروید.

نگذارید چیزهای کوچک، شما را خشمگین کند.

کوشش کنید در برخوردها آرام باشید.

به خود ایمان داشته باشید.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

قدر زندگی‌تان را بدانید.

زندگی را چنانچه هست، با تمام مشکلاتش قبول کنید.

هرگز یاس و ناامیدی را به حریم ذهن خود راه ندهید.

و بیش از پیش بخندید تا دنیا به رویتان بخندد.

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

Khatati.com
IMG4UPبنام آنکه نیلوفر را آفرید برای تنها زیستن و پاک ماندن میان لجن ها..
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



لاغر شدن به روش صد در صد تضمینی

روزی مرد بخیلی به یک موسسه لاغری مراجعه کرد تا لاغر شود.منشی به او گفت بفرمایید در چه سطحی می خواهید ثبت نام کنید ؟ بخیل گفت : چه سطوحی دارید؟ منشی گفت : ما در اینجا در دو سطح ثبت نام می کنیم یکی در سطح ویک (ضعیف) و یکی در سطح پاور(قدرت) اگر سطح ویک را انتخاب کنید مبلغ ثبت نام یک ساعت و 1000 تومان است و اگر سطح پاور را انتخای کنید 2 ساعت و 3000تومان است . بخیل با خود اندیشید من که زیاد لاغر نیستم الکی چراسه هزار تومان بدهم و سپس سطح ضعیف را انتخاب کرد . وی را به مکانی در بسته هدایت کردند در آنجا دختر جوان و زیبایی ایستاده بود مسئول موسسه گفت : شما یک ساعت وقت دارید که این دختر را در این مکان بسته گیر بیاندازید ضمن اینکه با این جست و خیز لاغر می شوید اگر توانستید او را کمتر از یک ساعت بگیرید باقی یک ساعت وی در اختیار شماست! پس بخیل بسیار خوشحال شد و بدنبال دختر دوید تا وی را بگیرد ولی دختر بسیار چابک بود و مرتب از دست وی فرار می کرد تا اینکه بخیل در مکانی دختر را به چنگ انداخت ! اما هنوز اقدامی نکرده بود که زنگ پایان یک ساعت به صدا درآمد! بخیل هر چه اصرار کرد که پول یک ساعت اضافی را میدهم و بگذارید اینجا باشم افاقه نکرد و وی را از آن مکان بیرون کردند.بخیل با خود گفت : فردا استثنائا خساست را کنار می گزارم و سطح پاور را انتخاب می کنم و دو ساعت آن مکان را کرایه می کنم تا یک ساعت را صرف گرفتن دختر کنم و یک ساعت را .... پس روز بعد پیش منشی آن موسسه رفت و 3000 تومان زد به روی میز و گفت سطح پاور لطفا!!! بخیل را به همان مکان دیروز هدایت کرده و در را نیز از آنطرف قفل کردند . اما شخص بخیل اثری از دختر درآنجا ندید ناگهان چشمش به مردی بسیار هیکلی و درشت اندام خورد! بخیل وحشت زده پرسید تو کیستی و آن دختر کجاست ؟ شخص هیکلی گفت : آن دختر مربوط به سطح ضعیف است و من مربوط به سطح پاور و حالا من دو ساعت دنبال تو می کنم و تو نیز دو ساعت وقت داری که خودت را از چنگ من نجات دهی و فرار کنی و گرنه .........
Khatati.com
IMG4UPبنام آنکه نیلوفر را آفرید برای تنها زیستن و پاک ماندن میان لجن ها..



سیر تکامل در مسائل مختلف



سیر تکامل انسان از دید داروین

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو
آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو
آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو



سیر تکامل در کشورها و جوامع مختلف

آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو
آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو
آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو
آپلود سنتر نامحدود عکس و فایل پاتوق یو

Khatati.com
IMG4UPبنام آنکه نیلوفر را آفرید برای تنها زیستن و پاک ماندن میان لجن ها..
2731
Img4Up



دعاى روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ
قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین.

خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه وپاکم نما در آن از عیب ها وآزمایش کن دلم را
در آن به پرهیزکارى دلها اى چشم پوش لغزشهاى گناهکاران.

Khatati.com
IMG4UPبنام آنکه نیلوفر را آفرید برای تنها زیستن و پاک ماندن میان لجن ها..
تفاوت های زن و مرد

- حس زنانه: مهارت های حسی خانم ها بسیار ظریف و دقیق تر از آقایان است. از آنجایی که زن مسوولیت اصلی اش خانه داری و تربیت فرزندان بوده و هست و برای این توانایی نیازمند قدرت تشخیص تغییر حال و رفتار فرزندان و دیگر نیازمندان بوده. به همین دلیل خانم ها به راحتی متوجه تغییر وتحول در آقایان و طرز رفتار و حرکتشان می شوند . . این توانایی عموما به "حس زنانه" تعبیر می شود.

- آزمایش ها و اسکن مغزی نشان میدهد حداقل 70درصد فعالیت الکتریکی مردان در هنگام استراحت خاموش است در صورتی که 95 درصد فعلیت مغزی خانم ها در هنگام استراحت برقرار بوده و به طور مرتب سیگنال های اطلاعاتی را از پیرامون دریافت کرده و تحلیل میکنند. زن ها از ترس ها ، شیطنت ها ، ماجراهای عاطفی ، امیال و آرزو های اطرافیان و دوستانشان و آنچه در ذهنشان میگذرد به خوبی باخبرند در صورتی که مردان به ندرت حتی متوجه بزرگ شدن موجودات کوچکی که با او زیر یک سقف زندگی می کنند می شوند.

- مردان دارای "دید تونلی" هستند و به این دلیل برای اینکه بخواهند به خانمی نگاه بیندازند باید سر خود را برگردانند اما زنان با داشتن دایره دید وسع تر و به دلیل منشورهای بیشتری که در شبکیه چشم دارد توانایی بیشتری در تشخیص رنگ با جزییات زیاد دارد . زنان حداقل یک زاویه 45 درجه از هر طرف سر و بالا و پایین بینی شان را در آن واحد می توانند زیر نظر داشته باشند و حتی گستره دید بعضی از خانم ها تقریبا 180 درجه را شامل می سوند.

- خانم ها اگر مشکل آقایان را در دیدن اشیا نزدیک درک کنند ، زندگی راحت تری خواهند داشت . دید چشمان مردان برای مسافت های دور تنظیم شده است از این رو برای پیدا کردن اشیا در مسافت نزدیک دچار مشکل می شوند. وقتی زنی به شوهرش می گوید :"داخل کمد است" بهتر است مرد با اعصابی آرام تر به جست و جو ادامه دهد و حرف همسرش را باور کند و زنان هم این مشکل مردان را درک کنند و به حساب بی توجهی و بی ذقتی نگذارند.

- آقایان نمی توانند دروغ را به راحتی تشخیص دهند .
در مکالمات رو در رو ، اشارات غیر کلامی 60 تا 80 درصد و کلام بقیه درصد را در انتقال پیام داراست. دستگاه حسی برتر زن فورا اطلاعات را گرفته و تحلیل می کند و توانایی مغز او در انتقال از نیمکره چپ به راست و بالعکس او را در تحلیل و رمز گشایی نشانه های کلامی و فراکلامی تواناتر می کند. از این رو است که زنان دروغ را از یک فسخی تشخیص می دهند . آقایان در صورتی که بخواهند دروغی به همسرشان بگویند بهتر است این کار را از راه دور به وسیله تلفن یا نامه و یا وقتی چراغ خاموش است انجام دهند.

- زن عواطف را از لحن صدا درک می کند .
خانم ها به تغییرات لحن صدا ، زیر و بمی و بال و پایین بودن آن بسیار حساس اند و به همین دلیل تغییرات عاطفی در کودکان و بزرگسالان را به خوبی درک می کنند و بدین علت زن در حین مشاجره به مرد می گوید:"با این لحن با من صحبت نکن". ولی نتاسفانه مرد اصلا منظور او را درک نمی کند. در اتاقی که پنجاه زوج در آن باشند خانم ها در کمتر از 10دقیقه روابط بین زوج ها را تحلیل میکنند ، البته این به این دلیل نیست که آقایان به جزییات حساس نیستند بلکه مغز آنها برای نشانه های فراکلامی که باعث می شود جرییات و تغییرات ظاهری را در دیگران متوجه شوند ، سازمان نیافته است. سیم های ارتباطی میان دو نیم کره مغز زنان 10 درصد ضخیم تر و 30 درصد بیشتر نقاط ارتباطی دارد و به همین دلیل می تواند در حین راه رفتن حرف بزند و کار انجام دهد . خانم ها می توانند از دو نیم کره در یک زمان استفاده کنند . ای است که بیشتر مرد های دنیا از اینکه زنشان به آنها میگوید بپیچ به راست در حالی که منظورشان چپ است شکایت دارند. مغز مرد غرفه بندی شده و به این جهن آنها در یک زمان تنها یک کار می توانند امجام دهند . به همین علت اگر با مردی که دارد ریش می زند صحبت کنید صورتش را می برد و یا اگر در حین کوبیدن ویخ با چکش باشد صدای زنگ به صدا درآید ، چکش را روی انگشتش می کوبد.

- در بررسی ها مغزی "ام.آر.آی" مشخص شده است که وقتی مرد می خواهد حرف بزند نیم کره چپ مغز او فعالیت شدیدی آغاز می کند تا مرکزی برای حرف زدن پیدا کند ، جای زیادی نمی یابد. مردان زبان آوران و سخنوران خوبی نیستند. بعد از یک میهمانی دختری نوجوان درباره تمامی جزییات به راحتی صحبت می کند ، اینکه چه کسی چه چیزی گفته ، چه پوشیده و.... اما در صورتی که از یک پسر جوان درباره میهمانی سوال کنید من و من کنان می گوید:".......ا......بد نبود."

- ذهن تک مسیره مرد می تواند مشکلات را در پایان روز به راحتی کنار بگذارد ، زیرا مغز مرد طبقه بندی بسیار منظمی دارد و قدرت جدا سازی و ذخیره اطلاعات را داراست. در صورتی که زن اطلاعات را به این صورت انبار نمی کند ، نگرانی ها در ذهن او همچنان می چرخد تا اینکه درباه آنها حرف بزند و خود را به این صورت تخلیه کند. پس وقتی زنی با شما مشکلات و ناراحتی هایش را در میان می گذارد تنها انتظارش از شما شنونده خوب بودن و ابراز همدردی است ، نه نتیجه گیری و ارایه راه حل.

- زن ها حرف زدن را وسیله ایجاد در رابطه می دانند ولی مقتی مردی حرف میزند یعنی می خواهد واقیعت ها را به هم ربط دهد. مرئ تلفن را وسیله انتقال اطلاعات و زن وسیله ارتباطی به حساب می آورد.

- وقتی زنی می خواهد شما را تنبیه کند با شما حرف نمی زند و مردان در حدود 9 دقیقه احساس نمی کنند دارند تنبیه می شوند و این سکوت را غنیمتی شمرده و احساس آرامش می کنند.

- زن بیشتر از روی لحن صدا ، اشاره ، زبان ، دست و صورت منظور خود را می رسانند.در نتیجه معنی و مفهوم واژه ها برایشان اهمیتی ندارد. اما جملات برای مردان تاکتیک بسیار مهمی برای ارایه معنی و مفهوم است. برای یک جدل موفقیت آمیز مرد باید درک کند که منظور زن از واژه هایی که به کار میبرد معنی دقیق آنها نیست و در نتیجه مرد نباید آنها را تعریف و یا معنی کند.

- اسکن های مغزی نشان می دهد که مرد به اندازه زن احساس عاطفه میکند ، منتها از ابراز آن خودداری می کند . زن ها به راحتی واکنش های غم ، خشم ، شادی ، تعجب و .... را در چهره شان نشان می دهند در حالی که مردها هنگام گوش کردن منفعل بوده و احساساتشان را پنهان کرده ، اما اگر مردی عادت کند به نشان دادن حالات واقعی اش در چهره بهره فراوانی می برد.

- تجسم مکانی اکثر خانم ها محدود است به همین دلیل نقشه خوانی و درک موقعیت مکانی در زنان ضعیف است و تنها 10 درصد از زنان به اندازه مردان از تجشم مکانی قوی برخوردارند. زنان در دیدن و تشخیص اشکال دو بعدی استادند اما تجسم اشکال سه بعدی در آنها توانایی بیشتر می طلبد. اما تجسم مکانی یکی از قوی ترین توانایی های موجود در نیم کره راست مغز پسران و مردان است. پسران توانایی بسیاری در تجسم اشکال سه بعدی و اضافه کردن بعد عمق به اجسام دارند.

- در مهارت هایی که تجسم مکانی و محاسبات ریاضی نقش دارد مرد بهتر عمل میکند به همین دلیل است که 91 درصد مهندسان و 98 درصد خلبانان مرد هستند. 90درصد زن ها مهارت مکانی کمتری دارند به همین دلیل هرگز به یک خانم این گونه آدرس ندهید که یک کیلومتر به طرف غرب برو و..... به جای آن مسیری را با جاهای مشخص بگویید.



منبع: کتاب زنان و مردان باهم برابرند ؟ اصلا چنین نیست

آلن و باربارا پیز/بیژن و پگاه پایدار/نشر افکار



-

فرض کنید :
روزی به شما این امکان رو میدن که یک رئیس واسه دنیا انتخاب کنین که قادر باشه به بهترین نحو ممکن دنیا رو رهبری و صلح و ترقی و خوشبختی رو برای بشریت به ارمغان بیاره ...
سه نفر برای این کار نامزد شدند و شما بگین بین این سه داوطلب کدوم رو انتخاب میکنین؟!
ولی اولش به یه سوال جواب بدین و بعدش میریم سراغ انتخابمون ، باشه ؟!
فکر کنین شما یه مشاور و مدد کار اجتماعی بسیار کار آمدی هستین و یک روز تو دفتر
کارتون نشستین که یه خانوم حامله به شما مراجعه میکنه ...
اون هشت تا فرزند داره و از این فرزندان سه تاشون ناشنوا ، دو تاشون کور و یکی از
اون ها عقب افتاده هست...!
ضمنا خود این خانوم هم به بیماری مهلکی دچار هست ...
اون از شما مشورت میخواد که سقط جنین بکنه یا نه ؟!
شما با تجاربی که دارین و صرف نظر از اعتقادات مذهبی و یا عرفی ، برای این خانوم حامله چه
پیشنهاد منطقی و نه احساسی دارین ...؟!
به نظر شما اون باید اون بچه رو سقط بکنه یا خیر؟!!
پس الان شد دو تا سوال : یه رهبر واسه دنیا و حل مشکل این خانوم حامله !
گفتیم که سه تا نامزد برای ریاست دنیا داریم...

آقای شماره یک:
با سیاستمدارهای بدنام ورشوه خوار کار میکنه و مشورتش با فالگیر و رمال وغیب گو و منجم هست.
به زنش خیانت میکنه و روزی ده لیوان هم مشروبات الکلی صرف میکنه...!!!

آقای شماره دو:
از محلهای کار قبلیش اخراج شده و تا 12 ظهر میخوابه ...
در دوران مدرسه چند بار رفوزه شده ، تحصیلات آنچنانی هم نداره...
روزی یه بطری مشروب میخوره و چاق و بی تحرک هست...

و اما آقای شماره سه :
دولت کشورش بهش مدال شجاعت داده.
گیاه خوار و دارای سلامت کامل هست و اهل سیگار و مشروب هم نیست و هیچگونه سابقه بدی هم تا بحال نداشته...
بــــــــــــــــــــه چــــــــــــــــــــــــــه کســــــــــــــــی رای میدهـــــــــــــــــــــــید؟؟!!
.
.
.
.
.
.
.
آقای شماره یک : فرانکلین روزولت !
آقای شماره دو : وینستون چرچیل !
آقای شماره سه : آدولف هیتلر !
راستی اون خانوم حامله رو داشت یادمون میرفت...؟!
اگه به اون خانوم پیشنهاد سقط جنین دادین میدونین اون جنین کی بود که شما پیشنهاد کشتنش رو دادین؟!
لودویک فان بتهوون نابغه موسیقی ...!!!
چه درسی گرفتیم؟؟
پیش داوری ، یعنی کاری که همه ما میکنیم از بزرگترین اشتباهات بشریت است ...



سخن روز : در تاریخ جهان هر لحظه عظیم و تعیین کننده ، پیروزی نوعی عشق است... امرسون

هر آنچه مرا نکشد مسلماً قویترم خواهد ساخت

NadaPenny.com Free Image Hosting

هنوز 45 روز نگذشته بود که دلم برای خانوادم تنگ شد اما مرخصی ندادن، منم بدون مرخصی و پای پیاده، از مشهد تا طرقبه (۱۸ کیلومتر) دویدم و بعد از دیدن خانواده، دوباره از طرقبه تا مشهد را دویدم و رفتم پادگان …
پادگان، که رسیدم دیدم گروهبان متوجه غیبت من و چند نفر دیگه شده، که همه رو به خط کرد و گفت دور پادگان رو باید بدوید …
شروع به دویدن که کردیم بعد از 1000 متر سرباز های دیگه خسته شدند، اما من دور کامل دویدم و ایستادم…!
فرمانده ی گروهان که دویدن من رو ندیده بود، گفت مگه نگفتم دور کامل باید بدوی؟
گفتم دویدم قربان …
گفت فضولی موقوف. .!
دوباره باید بدوی…!
خلاصه، دو دور دیگه به مسافت 8 کیلومتر دویدم و سر حال، جلوی فرمانده ایستادم و همین باعث شد مسیر زندگی ام تغییر کند…!
یک روز، من رو با یک جیپ ارتشی به میدان سعد آباد مشهد بردند، برای مسابقه…
رییس تربیت بدنی تا من رو دید، گفت:
چرا کفش و لباس ورزشی نپوشیدی؟
گفتم:
ندارم …!
گفت:
خوب برو سر خط الان مسابقه شروع می شه ببینم چند مرده حلاجی؟
خلاصه با پوتین و لباس سربازی دویدم و دور اخر همه داد می زدن باریکلا سرباز …
برنده که شدم دیدم همه می گن سرباز رکورد ایران رو شکستی …!
من اون روز با پوتین و لباس سربازی رکورد ایران رو شکستم و بهم کاپ نقره ای دادن…!
خبر رکورد شکنی من خیلی زود، به مرکز رسید و بهم امریه دادن تا برم تهران …
با اتوبوس به تهران رفتم و پرسان پرسان، خودم رو به دژبانی مرکز رسوندم و با فرمانده ی لشگر که روبرو شدم، گفت:
تو همون سربازی هستی که با پوتین رکورد شکستی؟
گفتم:
بله قربان …
گفت:
چرا این قدر دیر امدی و سریع من رو سوار ماشین کردند و به استادیوم امجدیه بردن، که قرار بود مسابقه بزرگی انجام بشه …!
مسابقه ی دوی ۵۰۰۰ متر بود و من کفش و لباسی رو که رییس تربیت بدنی مشهد داده بود، پوشیدم و رفتم لب خط…!
یک دفعه صدای تیری شنیدم و هراسناک این طرف اون طرف رو نگاه کردم ببینم چه خبره؟ که دیدم رییس تربیت بدنی با عصبانیت می گه چرا نمیدوی؟
بدو. .!
من نگاه کردم، دیدم، که اون 17 نفر دیگه، مسافتی از من دور شدن و من تازه فهمیدم، که صدای شلیک تیر برای اغاز مسابقه بوده و من چون در مشهد فقط با صدای حاضر رو) مسابقه رو شروع می کردم اینجا هم منتظر همون کلمه بودم، نه صدای تیر …
خلاصه شروع کردم به دویدن و یه عده هم من رو هو می کردن و می گفتن:
مشهدی تو از اخر اولی …!
دور سوم رو که دویدم تازه به نفر اخر رسیدم و تازه گرم شده بودم …!
در دور بعد متوجه شدم، که نفر چهارم هستم و با خودم گفتم:
خدا رو شکر لااقل چهارم می شم…!
سه دور تا اخر مسابقه مانده بود، که دیدم فقط یک نفر با فاصله از من جلوتره…!
دور اخر خودم رو به پشت سرش رسوندم…
به خط پایان نزدیک می شدیم که جلو زدم و اول شدم …!
باز هم رکورد ایران رو شکسته بودم و از عزیز منفرد، که سال ها قهرمان ایران بود جلو زده بودم…!
این ها حرف های استاد علی باغبان باشی، قهرمان دوی ایران است، که ۲۹ سال متوالی بدون حتی یک باخت، مقام نخست مسابقات را در ایران داراست و جالب است، بدانید که تا به حال این رکورد در هیچ رشته ی ورزشی در دنیا شکسته نشده…!
باغبان باشی ۲۱۹ مدال اسیایی و جهانی دارد و در 8 مسابقه ی المپیک شرکت کرده و اول شده!



ادیب زاده می گوید:
زمان شاه شنیدم، که پای باغبان باشی شکسته …!
با گروه فیلم برداری رفتیم و وقتی با اون مصاحبه کردم با ناراحتی گفت:
دکتر ها گفته اند باید یک پای من رو قطع کنند …
شب، که فیلم پخش شد ۵۰ خط تلفن جام جم توسط مردم اِشغال شده بود و همه با عصبانیت می خواستن یه جوری به علی باغبان باشی کمک کنن …
همون شب، رضا پهلوی، که در اون زمان ولیعهد بود و نزدیک به ۱۷ سال داشت، به آقای جهان بانی، رییس سازمان ورزش (‌که اوایل انقلاب اعدام شد) دستوری داده بود، که او هم شبانه به در خانه ی باغبان باشی رفته بود و پاسپورتش را درست کرده بودند و روز بعد ساعت ۱۱ صبح از فرودگاه زنگ زد که:
مثل این‌که معجزه شده و من برای درمان به نیویورک می‌روم.
در نیویورک پایش را یک پروفسور بزرگ عمل کرد، بعد از دو ماه، که برگشت از همان فرودگاه مهرآباد به ما زنگ زد، که من می‌خواهم به زودی در یک مسابقه‌ی دو و میدانی شرکت کنم و شما را هم دعوت می‌کنم.
علی باغبان باشی، وقتی در زمان ریاست جمهوری خاتمی به مراسم تقدیر و نکو داشت پیش کسوتان دعوت شد، زمانی که نام باغبان باشی، در مراسم از طریق بلند گو اعلام گردید، خاتمی از یکی از حاضرین پرسید:
مگر باغبان باشی زنده است؟!
و چه ضیافتی بود، در آغوش کشیدن و اشک به چشم آوردن خاتمی برای قهرمانی که نام ایران را بر بلندای المپیک جهانی فریاد کشید …!
باغبان باشی، اکنون ۸۴ سال سن دارد و هنوز فعالیت ورزشی می کند …!
اخرین باری، که باغبان باشی را دیدم، دور میدان دروازه قوچان بود؛ به گرمی حال و احوال کردم و او گفت:
شما مگه من رو می شناسی؟
لبخندی زدم و گفتم:
تمام دنیا شما رو می شناسن…!
باغبان باشی، هنوز در طرقبه زندگی می کند و روحیه ی شاد و ورزش کاری دارد





هر آنچه مرا نکشد مسلماً قویترم خواهد ساخت


حقایقی زیبا و آموزنده در مورد زندگی





اAt least 5 people in this world love you so much they would die for you
حداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند.

Img4Up


At least 15 people in this world love you, in some way
حداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند
Img4Up

The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you
تنها دلیلی که باعث میشود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که می‌خواهد دقیقاً مثل تو باشد


Img4Up

A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don’t like you
یک لبخند از طرف تو میتواند موجب شادی کسی شود
حتی کسانی که ممکن است تو را نشناسند
Img4Up

Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep
هر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواب برود به تو فکر می‌کند


Img4Up

You are special and unique, in your own way
تو در نوع خود استثنایی و بی‌نظیر هستی
Img4Up

Someone that you don’t know even exists, loves you
یک نفر تو را دوست دارد، که حتی از وجودش بی‌اطلاع هستی


Img4Up

When you make the biggest mistake ever, something good comes from it
وقتی بزرگترین اشتباهات زندگیت را انجام می‌دهی ممکن است منجر به اتفاق خوبی شود


Img4Up



When you think the world has turned it’s back on you, take a look
you most likely turned your back on the world
وقتی خیال می‌کنی که دنیا به تو پشت کرده، کمی فکر کن،
شاید این تو هستی که پشت به دنیا کرده‌ای

Img4Up

Always tell someone how you feel about them
you will feel much better when they know
همیشه احساست را نسبت به دیگران برای آنها بیان کن،
وقتی آنها از احساست نسبت به خود آگاه می‌شوند احساس بهتری خواهی داشت


Img4Up
If you have great friends, take the time to let them know that they are great
وقتی دوستان فوق‌العاده‌ای داشتی به آنها فرصت بده تا متوجه شوند که فوق‌العاده هستند




Img4Up







دلتنگــــــــم .... دلتنگ آنچه که میتــــوانست باشد و حالا نیـســـــــــت....


خواندنی، مثل کتاب‌های تزار





الکساندر تزار دوم، پادشاه با‌فرهنگی بود و از هنرمندان و نویسندگان روس حمایت می‌کرد. البته کمی هم اهل تظاهر بود ولی به هر حال معمولا از او به نیکی یاد می‌کنند. یک بار او نویسنده‌ای را دید که شنیده بود بسیار تنگدست است. نویسنده به او گفت: قربان؛ کتاب‌های مرا خوانده‌اید؟ نظرتان درباره آنها چیست؟ و تزار گفت: بله. آنها را دوست دارم. من هم به تازگی کتابی نوشته‌ام. آن را نخوانده‌اید؟‌ نویسنده متعجب گفت: جدا شما کتاب نوشته‌اید؟ آن را نخوانده‌ام. تزار گفت: فردا آن را برایت می‌فرستم تا بخوانی. فردای آن روز بسته‌ای از دربار به منزل نویسنده فرستاده شد. وقتی همسر نویسنده بسته را دید و آن را باز کرد و تازه آنها متوجه شدند که تزار چه نویسنده زبردستی است! در جعبه کتابی چندصد صفحه‌ای قرار داشت که تمام ورق‌هایش از اسکناس بود! پس از یک سال دوباره تزار و نویسنده با هم روبه‌رو شدند. تزار او را شناخت و گفت:‌ کتاب مرا خواندید؟ چطور بود؟ و نویسنده که عاشق کتاب‌های تزار شده بود گفت: بله همه آن را خواندم! فوق‌العاده بود. اما من دوست دارم جلد دوم آن را هم بخوانم.‌فردایش دوباره بسته‌ای به منزل نویسنده فرستاده شد که یکی دیگر از آن کتاب‌های هیجان‌انگیز در آن بود. اما روی آن نوشته شده بود: قسمت دوم و آخر! تا نویسنده رویش را زیاد نکند!




دلتنگــــــــم .... دلتنگ آنچه که میتــــوانست باشد و حالا نیـســـــــــت....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687