تازه زیر پله هامون یه در گذاشتن که مث مرز ایران و عراقه ..هم به اتاق مادر شوهرم وصله هم به خونه ما ..این درا باز میذاره هر مهمونی بخاد بیاد خونم اول باید از اون اجازه بگیره بعد بیاد...حمومش زیر راه پله های ماهست هروز به بهونه حموم میاد وایمیسه زیر پله حرفاما گوش میکنه ..خونه منم سقفش کوتاهه و پنجره زیاد نذاره خیلی هوا گرمه مجبورم درو باز بزارم که یکم خنکمون شه....
از شکمت بزن جدا شو
تا تنور داغه نون رو بچسبون
سند نداره بدبختی...فقط یه دانگ به نام منه ..بجز من دوتا جاری دیگه هم هست که اوناهم یه دانگ از این خونه دارن...اب برق گازمون مشترکه .من زیاد خونه نیستم اب و برق مصرف نمیکنم .چون مریضم میرم خونمون مامانم بچه رو کمکم کنه..اون وخ مثلا اب میاد دویست هزار تومن هرچی شد باید حتما نصف شه
تو این اوضاع گرونی با دو تا بچه، خرج پوشک و شیرخشک و دوا درمان، اجاره نشینی دردسره و احتمالا بهتون خیلی فشار بیاد، اینطور هم که گفتی احتمالا خونه بنام شوهرت نیست ، پس حسابی به دردسر میفتی
با این وضعیت من موندم چرا نظرخواهی می کنی من باشم جدا میشم , منم اول ازدواج و حتی الان موقعیت داشتم و دارم که برم طبقه بالای مادرشوهرم اینا ولی به شوهرم گفتم لازم باشه نون پنیر میخورم ولی خونه جدا اجاره میکنم الانم با گذشت 2 سال شوهرم میگه خوب شد نرفتیم اونجا
کدوم شهری؟! اجاره ها اونجا چطوریه؟!
