بدترین دعوا که با شوهرتون داشتین و پای خانواده ها باز شد سر چی بود..

اره دیگه اگه از اول میدونستم سردن وکینه ای شاید باهاشون وصلت نمیکردم شوهرمم اخلاق باباشو داره ولی اخلاقای خوبم داره که به زندگی فعلا دلگرمم

به نظرتون من چیکار کنم سر یه موضوعی از خانواده ی شوهرم به شوهرم گلگی کردم  اینمم زنگ زد به ننه اش که شما این طوری گفتین که منو ضایع کنه که تو حرف در میاری الکی میگی به خدا راست میگفتم اونا هم زدن زیر حرفشون از اون موقعه مادر شوهرم نه رنگ میزنه نه دعوت میکنه شوهرم میگه پاشو بیا بریم خونه اشون وقتی خودش خراب کرده  من بهشون بیاحترامی نکردم اونا قهر کردن من چرا برم به نظرتون چیکار کنم

اره بخدا من دلم باهمه صافه باهمه بگو بخند دارم نمیدونم این چه امتحانی بود خدا از من گرفت فقط ارزومه سربلند بیرون بیام اخرش

من اگه اینی که الان برام رو کردنو قبلا میفهمیدم عمرا زنش میشدم

ولی الان باتوجه به تلاشهای خودم وخون دل خوردنام شوهرم خیلی بهتر شده ولی بازم زیاد بهش دلگرم نیستم😐

تمرين كن و نزار بشه ---- با خودت تمرين كن اگر اين كار و انجام بدم خيلي خطرناكه --- وقتي از موضوعي بترسي نا خوداگاه سمتش نميري

انشالله كشتي زندگيت هميشه ارام حركت كنه ( الهي امين)

آخه مادر شوهرم وقتی بی محلی میکنه من برم جلو بی ارزش میشم

اره شوهرم هنوزم طرف اونا را میگیره ولی دیگه یاد گرفته بحثامونا بهشون نگه چون فقط بی دلیل من محکوم میشم طرف منو که نمیگیرند 

انشالله خدا خودش این مردا رو سر عقل بیاره

به خدا روز مریضیش فقط منم وخودش روز خوشیش همه هستن

ممنون از دعای خیرت عزیزم به همچنین شما  .اره الانا که دیگه اصلا نمیذارم کسی چیزی بفهمه چون خونواده خودم که فقط غصه میخورن خونواده شوهرمم چون میدونن به نفعشون نیس میگن دخالت نمیکنیم یا اگه هم بخوان پادرمیونی کنن همش میگن تو زنی باید بسازی اون مرده فلانه منم دیگه هیچی به هیچ کس نمیگم چون میدونم بی فایده س

با دوست صمیمیم به بهونه درد دل کردن رابطه تلفنی  داشت به گفته خودش. ولی چون تو اوج اعتماد بهم خیانت کرد اونم با دوست صمیمیم هیچوقت نتونستم ببخشمش.البته دوستم بهش زنگ میزده چون پیرینت که گرفتیم بیشتر تماسا از طرف دوستم بود ولی نتونستم ببخشمشون 

فقط ارزومه متوجه بشه انقدم که طرف خانوادشو میگیره دلسوز زندگی ما نیستن