یکی از دوستام کا خیلی هم لوس هستن و شوهر دوست و...حالا واقعا هم همسرشون خوب و آقا هستن و مستحق دوست داشتنن.تو یک حادثه با ماشین چپ میکنن و دو سه تا ملق میزنن.میگه بچه یکسالم از دستم پرت شد زیر صندلی.اول اونو بیرون کشیدم و بردم گذاشتم وسط آزادراه بین دوتا لاین.بعد فوری برگشتم و شوهرم رو بیرون کشیدم.خودش میگفت اونجا اصلا نتونستم بچه رو ول کنم و اول شوهرم رو نجات بدم.مادره دیگه عشقش به بچش خدادادیه.دنیوی نیستش که