عزیزم من میخوام یه چیزی از خودم بگم که هیچجا هرگز نگفتم ، هشت سال اختلاف بین من و خواهره کوچیکترمه ،از من خوشگلتره و سر زبون دارتره ،هر خواستگار ی که برایه من میومد خیلی ظریف خودشو مینداخت وسط ،بعضی هاشون میرفتن و پشت سرشون رو هم نگاه نمیکردن ،یکیشونم پا رو من گذاشت در نهایت موضوع خواهرم رو مطرح کرد ،که انگار داداشم متوجه شده بود و به خواهرم گفت اگه این کارو بکنی خونتو میر یزم
در نهایت شوهرم اومد خواستگاری ، من تا چند ماه اجازه ندادم بیاد خونمون که مبادا موضوع گذشته تکرار بشه ،وقتی رفت و امدش به خونمون شروع شد ، باز هم متوجه رفتار ایه خواهرم شدم ،اما به خودم گفتم اینم یه امتحانه برایه همسرم ،و با چشمان خودم دیدم که همسرم خواهرمو پس زد با رفتاراش و با نگاهاش ، به نظرم مرد اگه چشم پاک باشه از همه چی مهمتره ،انشاالله که ماله شما هم از این به بعد امتحانشو خوب پس بده