الان خوابیده عاجز از هر کاری
همش گریه نق نق
دنبالم میومد من اب میخوردم میگفت اب
میدادم دستش یکم میخورد
لیوانو بر میداشت فرار میکرد بلدم میدیدم وسط اتاق ابها را ریخته
چشمش نمیبینه شده یه بچه دو ماهه همش گریه میکنه
بچه ها
اگه یوقت خدای نکرده چشمهاش برنگرده
خدایا من امروز دوباره حالم بده
الان دختر عمم وقت زایمانشه میگم خوش به حالش
نمیدونم چه مرگم شده
من بچه دار شده بودم یکم حسودیش شده بود تبریکم بهم نگفت
اونم بعد پنج سال شده
اخر این برج وقت زایمانشه
قبلا بهت میگفتن این بچه برات نمیمونه ولی خدا خواست و یاسمن رو بهت برگردوند. الان هم خدا بخواد یاسمن شفای کامل پیدا میکنه. به خدا خوش بین باش . این افکار منفی که الان داری یه مقدارش به خاطر خستگی و کم شدن رمقته . باور کن همه داریم برای یاسمن دعا میکنیم انشاا خدا نظر میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
