واقعا اعصاب فولادین میخواد
من بااینکه بچه اولم خیلی درکش بالاست اما خیلی اذیت میشم طفلی دومیو خیلی دعوامیکنم بااینکه نه ماهشه اختلافشون هم دوسال ونیمه
من دخترم سه سال و سه ماهش بو د که نی نی دنیا اومد دقیقا وقتی از پوشک گرفتمش حامله شدم .واقعا هم سخته اصل ا افسردگی گرفته بودم ولی خب ماشاالله پسرم شیرین و بانمکه الان ده ماهش ولی چون شاغلم تا دو بچه ها رو مهد میزارم سخته واقع ا هیج جا نمیتونم برم نه مهمونی نه مسافرت .همش تو خونه ولی خب بالاخره تموم میشه حالا بیشتر ازین میترسم که دوباره باردار نشم نه از لحاظ جسمی کشش دارم نه روحی نه مالی
بستگی ب خودت داره،مادری کردن هم اعتدال داره زیادی بچسبی بهشون،هم خودت اذیت میشی هم بچه وابسته و ببخشید بچه ننه بار مباد.
با اولین نق بچه برای گریه زود بغلت نگیر ک دو ساعت روپات بندازیش،قشنگ بزار دورهاشو بزنه حسابی دم خوابش شد بنداز روپات دو دقیقه ای بخوابه و امثالهم
میگم ک موقع غذاخوردن ی زیرسفره بزرگ باز کن و بزار بشینن روش تا میخوان تو همون منطقه با نظارت شما کثیف کاری کنن و بخورن تا خودشون یاد بگیرن ،خودتون هی بهش غذا ندید،وگرنه نه اونا از غذاشون لذت میبرند نه شما میفهمی ی خوردی.
سخت نگیری راحته،سخت بگیری سخته
