سلام. اولش بگم من قبلا نی نی سایت بودم ولی ب خاطر اینکه دیر ب دیر میومدم کلا رمزمو فراموش کردم هر کاری هم کردم نشد با همون اکانت قبلیم بیام واسه همین اکانت جدید اومدم.من ۲۳ سالمه .۵ ساله از دواج کردمشوهرم تقریبا غریبس.میشه پسرعمه شوهر دختر خالم خیلی نسبتش دوره.من اصلا نمیشناختمش چون شوهر دختر خالمم غریبس و هم کلاسیش تو دانشگاه بوده واسه همین فقط چند باری با شوهر دختر خالم سلام علیک داشتم.حالا خلاصه میکنم اشنایی منو و شوهرمو فقط میگم سیزده ب در همو دیدیم بعدشم همینجوری چند باری اتفاق افتاد .تا اینکه ب دختر خالم میگه من از دختر خالت خوشم اومده میشه شمارشو بهم بدی من دقیقا اون سال پیش دانشگاهی بودم و داشتم واسه کنکور میخوندم خلاصه دختر خالمم ازم پرسید بعدشم شمارمو بهش داد یه دوماهی فقط پیام میدادیم ک بیشتر از جانب اون بود اخه من خانوادم نمیدونستن .اینم بگم خانوادمون مذهبی شدید نیستیم ولی خب معتقدیم و خودم تا قبل ازدواج چادری بودم .خلاصه در مورد خانوادش توضیح داد و اینکه فقط میگفت یکم ما از نظر پوشش و حجاب با هم فرق داریم ک البته عیبی نداره چون من خودم همینجوری میخامت