اجازه نمیدن تنها جای برم با مامانم هم بازار بابام اجازه نمیده بریم.تمام خریدها با پدرم میریم میایم از نظر مالی خیلی وضعمون خوبه من اکثر خریدهای شخصیم نتی انجام میدم ارایشی اینارو
منم خیلی جنگیدم ولی بی فایده هیچ امیدی هم به ازدواج ندارم خیلی خوشکل خوش هیکلم بخدا ولی بیرون نمیرم کسی نمیبنتم هرچی خواستگار دوست اشناهم میفرستن شرایطسون خوب نیست شغل درست حسابی ندارن
تنها همدم و عشق تفریح زندگی روحیم طوطیم فندقه الان عکس شو میزارم ۲۰سالم بود عقد کردم بعد دوسال جداشدم لیسانس حقوق هم دارم ولی هیچ به هیچ الانم اشکام تو چشامه