وای پسر منکه همه دوسش دارن یه روز بردم خونه مادرشوهرم.پدرشوهرم شب گفت چی میکشی از دستش.منم خسته شدم.جدیدا کم صبر شدم.لامصب نمیشه باهاشون با منطقم حرف بزنی.درک که ندارن طفلیا.پسر من اصلا خستگی نمیفهمه.هردقیقه درحال بازی.غذام نمیخوره.فقط بازی.منم خسته میشم بسکه بازی کنم.الانم دارم از مامی میگیرمش نمیگه.دیروز فقط گریه میکردم.بمن میگه مانان ناراحت نشو به حرفت گوش میدم.دو دقیقه نشد باز خیس کرد و نگفت!خدااااااااا....
اونم حق داره طفلک اخه زمانی که نیاز ب توجه داشته یه نی نی دیگه اضاف شده و توجهات بین دوتاشون تقسیم شده ..
.
بخدا حق داره هم خودتون هم دخترت ..ولی این روزام میگذره درسته سخته و اذیت داره ولی میگذره
.
من خودم تا 22 ماهگی که ب پسرم شیر میدادم بخدا در حسرت یه نیم ساعت خواب اروم بودم اصلااااا نمیحوابید بشدت کم خواب بود خیلی اذیت کشیدم ولی وقتی از شیر گرفتمش هم خودم راحت شدم هم اون .کلا زیر و رو شد الان سه سالشه خیلی ارامش دارم .
.البته پسر بزرگ من 13|14 سالشه و با کوچیکه ده یازده سالی اختلاف دارن ..خیلی کمک حالمه
پسر منم ۶ ماهشه مشکلم فقط با خوابشه اه یادم افتاد
بچم شش ماهه بودحامله شدم .. واقعا سخته مخصوصا وقتی دوتاشون مریضن الان اولی اسهال و استفراغه و دومی سرما خورده و تب داره دیگه از بی اعصابی و خستگی دیوانه شدم بخدا دارم ناشکری میکنم ... همش یا این دل درده یا اون داره دندون در میاره ... اولی گریه میکنه و دومی نمیتونه بخوابه یا برعکس
خدا برات حفظش کنه .. دو سالشه اخه یه هفت ماه دارم اون کجا بذارم که اولی از پوشک بگیرم شب تا صبح چند بار پوشک عوض میکنم اگر روز شیر و چای نخوره از گریش داغون میشیم... رنگ بذارم دیگه ول نمیتونه تمام لباسشو خیس میکنه ...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
