واي باورتون نميشه يكي از هم دانشگاهي هام داشت ازدواج ميكرد با پسر عموش..ميگفت ك پسره خونه داره(اونم تو ي منطقه خوب) ولي من خودم چند سال اولو ميخوام برم تو ي اتاق خونه پدر شوهرم زندگي كنم🤦🏻♀️😵
شاخ درورده بوديم ما!!هر چي هم بهش ميگفتيم قبول نميكرد
ديگه من باخودم گفتم پسره حتما خونه نداره اين داره دروغ ميگه كه خودشو اروم كنه😶
دوری و دوستی و احترام وسلاااام
دو روز دیگه خودش میاد میگه غلط کردم😅😅😅
منم شوهرم خونه داشت
و تقریبا ۳ سال با خونواده شوهرم زندگی کردم
خونه ی خودمون هم خالی بود دست مستاجر نبود
چ مادر پدر شوهر خوبی! داره ک انقدررررر راغبه🤔🙄
ما تو ی ساختمونیم
۹ ماه عروسی کردم
اوایل دخالتاشون زیاد بود الان خیلی کمتر شده و کاری ندارن ب اون صورت باهامون
پسر تو دوقوز ابادم خونه داشت ادم بره توش زندگی کنه اما تو پنت هاوس کنار قوم شوهر زندگی نکنه 😁😆
من بهش گفتم چند سال اول زندگي همينجوريش سخت هست..تو بايد يه ادم رو ب عنوان همسرت بشناسي و باهم ديگه تطابق پيدا كنيد..بعدش فك كن اين يه نفر بشه ي خانواده..خيلي سخته..ولي ميگه اينا خانواده عمومن ميشناسمشون..هر چي هم بهش گفتيم شناخت كسي ب عنوان همسر پدرهمسر مادر همسر فرق داره قبول نميكرد
آره بابا چاخان کرده عزیزم
اصلا نباید با خانواده همسر گرم بگیری ک بیش از حد باهات راحت شن و زیر دست و بالشون بیوفتی ، با هرکس مثل خودش باید رفتار کنی ک حد و حدود خودشونم بدونن دوری و دوستی
من همیشه فک میکردم عروس یه خانواده بشی روایط خیلی صمیمانه و مستحکم خواهد بود ...ولی دیدم واقعا وقتی عروس اون خانواده میشی ...ازمث غریبه ها میشن و روابط و رفتار سرد...ایا همه جا همینه ؟ یا برا ما این جوری شانس روکرده
نه خیلی صمیمی شو نه خیلی سرد.تعادل.سکوت و کم نظردادن.
