ممنونم عزیزم وقتی ارزوهاتواونجوری که میخواستی نساختی باش فرقی نمیکنه که کنارت باشه یادیگه نباشه امامن جداشدم ولی دیگه ادم سابق نیستم جداشدم ولی دیگه دلم نمیخوادزندگی کنم،من جداشدم ولی هنوزداغش رودلمه،باون نمیشدولی بی اونم بسختی میشه،منم خیلی خداروصدازدم که ازم نگیردش خیلی کوتاه اومدم که ازدستش ندم ولی وقتی دیدم چقدهستن کسایی که میخوانم واون نمیخواددلم شکست خداکجابودمن دوس داشتن اونومیخواستم نه کسه دیگه،ناشکریه؟ناشکریه هرچی دوس داری بشه ولی بایکی دیگه؟من فهمیدم همه چیوخداخودش کنارهم چیدکه من الان اینجام ولی من ازدستش ناراحتم چون میتونس زندگیموخوب کنه ونکردیکی دیگه روگذاشت جلوروم،من دلم شکسته دلم خونه،من هیچی دست خودم نبود،من هیچوقت هیچکاری نتونستم بکنم،من کارم شده همش گریه واه،نمیدونم ازاین زندگی چی میخوام ولی خیلی دلم برای پسرم میسوزه،کاش خدانگاه به پسرم کنه مادرم که یه عمرصداش زدونشنید،منوبرادرمودیدکه چجورسوختیم،من دیگه طاقت سوختن پسرموندارم البته پسرم یه پدرداره که دنیاروبراش میخوادولی دنیا شایدنخواد..
الهی قربون دل شکسته ات.دقیقا مث منی.ولی من الان دوتا بچه دارم.جسمن هستم با اونی ک ی روز همه دنیام بود.بخاطرش ب دست و پا همه افتادم .ولی بقول تو همه میخاستن این رابطه نباشه حتی خدا واساد نگام کرد.وای موندم و سوختم با دنیایی از درد سوختم با کلی ارزو سوختم وقتی دیدم چقد جا همه رو تنگ کردم.منم از هیشکی هیچی توقع نداشتم فقط میخاستم اونی ک ی روز عاشقم کردباشم.خیلی اتفاقا افتاد خیلی بلاه سر همه اونا ک با زندگیگ اینجور کردن اومد حتی انقد غرور داشتن غیرمستقیم ازم حلالیت طلب کردن ولی نبخشیدم هیچ وقت ام نمیبخشم اونایی ک با زندگیم اینجور کردن زندگی رو برام تاریک و تلختر کردن.منم هیچ دل خوشی ندارم فقط نمیدونم چرا راضی شدم دوتا بچه بیارم.اونا این وسط میسوزن.ب ظاهر نشون میدم ک خوشبختم ولی باطن انن نیستم.از این ب بعد فقط بخاطر بچه ها دارم ادامه میدم و زنده ام.زنده ام تا بزرگ شن زنده ام تا جوری تربیت کنمشون ک دل هیچ کسو بیخودی نشکونن.زنده ام ک ب پسرم یاد بدم زن عروسک نیست هرجور خواست ب بازیش بگیره زنده ام تا ب دخترم یاد بدم عشق اونی نیست ک چشم وگوش ادمو کور و کر کنه.زنده ام یاد بدم کسی ک میاد تو زندگیشون با هزاران ارزو میاد تا زمانی ک لیاقت ب دوش گرفتن زندگی یکی دیگرو ندارن الکی نرن وسط زندگی یکی گند بزنن ب همه ارزوهای طرف
