موقع قهر من باش غذا نمیخوردم که اون متنفر بود از کارم و اون جدا میخوابید که من متنفر بودم
بعد دیگه باهم غذا میخوریم و باهمم میخوابیم فقط حرف نمیزنیم
البته مدتهاست که قهر نمیکنیم باهم چون من واقعا بش بی تفاوت شدم
کاشکی اینکار و میکرد اون کثافط قهرم نمیکنه فقط زور میگه امروز یه قهر بزرگ در پیش دهرسم تا شب تایپیکشو میزنم صبح رفته بیرون تو باغ کارگر داریم اومدم خونه دید من تازه بیدار شدم ساعت نه و نیم جدید یه لگد زد تو در گفت پاشو ببین چکار داری منم گفتم من کاری ندارم تو کار داری برو در و محکم زد بهم و رفت الانم اومد خودش ابجوش اورد و چایی دم داد و صبخانه آماده کرد با خودش برد با من هم حرف نزد این آرامش قبل از طوفانه میترسم بیاد مطمعنم امروز کتک میخورم اون چیزی میگه منم میگم زود عصبانی میشه و چیزی پرت میکنه هر میخواد باشه و هر جا بخوره اصلا روانی میشه استارتر خوش بحالت ک شوهرت میره تو اتاق و درشو قفل میکنه من ک دارم از ترس میلرزم
یه عامل موفقیت تو ازدواج بیخیالی هست
بی اهمیت باشه برات این موضوع خودش میاد طرفت بذار تا جا داره بی محلی کنه اخرش میفهمه روشش جواب نمیده بیخیالش میشه الان اه و ناله کنی براش میفهمه اذیت میشی هر دفعه همین روش رو با شدت بیشتر انجام میده
کاش اینجوری بود .شوهر من بیخوابی میزنه به سرش بیخوابیه اعصابشو بیشتر خراب میکنه متنفرم از این اخلاقش
شایددلش بخاد همچین کاری کنه اما جرات نداره😂😂😁
