منم دقیقا مشکل شمارو داشتم، ار طبیعی وحشت داشتم سزترینم هر وقت به دکترم میگفتم میگفت صبر کن هفته های آخر صحبت میکنیم دو هفته مونده بود به زایمان رفته بودم واسه کنترل کسایی که اونجا بودن گفتن بخشنامه اومده که حتی بیمارستان خصوص ها همسز نکنن😥
منم انقدر ترسیدم به دکتر گفتم گفت نترس بچت کوچیکه خودم میام پیشت راحت طبیعی زایمان کن انقدر حرصم گرفته بود هم باید پول بیمارستان و دکتر میدادم هم طبیعی زایمان میکرذم تا اینکه اومدم بیرون به منشی گفتم من میرم پی یه دکتر دیگه به دکتر بگو نمیام ، فقط دنبال دکتر میگشتم و گریه میکردم از ترس، بعد که دکترم دید آره دیگه کنترل نمیرم خودش زنگ زد که نترس عملت میکنم به یه بهانه ای بعد اینکه یه هفته اشکمو در آورد😐
ببخشید خیلی طولانی شد یهو داغ دلم تازه شد😃😬