من چون یه لباس آبی رنگ تنم بود آستین هاش حریر بود شوهرم چندبار گفت برو لباست رو عوض کن بازوهات پیداست. ..منم اینو به خالم گفتم .خالم میگه چقدر حواسش جمعه هیزه. ..گفتم اخه من زنشم .میگه نه هیزه. ..😡😡😡😡
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
یبارم ی نفر ب من گف شوهرت تو عروسی داشت ب همه نگا میکرد حتما هیزه فلان....گفتم اهان راست میگی من یادم رفته بود شوهر تو روز عروسی خودت چشماشو با دستمال بسته بود....والا مردم حسودن ....چشم دیدن خوشبختی کسیو ندارن میخوان ی کار کنن ک از طرفشون سیر بشن