من۸ماهی مسئول کتابخانه بودم.کتابخانه فقط من بودم چون شهرکوچیکه یکنفر گذاشتند..تا برج۱۲پارسال نیروی جایگزین خانمی بودم که از یه شهر دیگه میومد شهر ماه.اون رفته بود مرخصی زایمان...
حالا قرارداد من تموم شده.ازطرفی هم باردارم هفته۹ ودوقلو....
پدرشوهرم اصرار زیادی داره که کاره برای من حفظ بشه واون خانوم منتقل بشه شهرخودشون ومنکه بومی هستم اینجا استخدام بشم...ومدام پیگیر کارهای من بوده حتی همین اواخر که باخبربود از بارداریم....امروز زنگ زدن ما کارهای مجوزتو کردیم تا تاییدش بیاد تو برو سرکارت...من واقعا سرکار رفتن با این اوضاع وشرایط الانم سخته بخدا...کارها همه به دوش خودم باید باشه ودغدغه ها واسترس ها هم به کنار....منم گفتم شرایط برام سخته امکان داره نیام سرکار....
از طرفی من بهترین گزینه ام براشون واصرارهای پدرشوهرم به اونا هم مزیدبرعلت شده...
واقعا من تا دویاسه سالگی بچه ها نمیتونم کار کنم سخته بخدا....دغدغه کاربیرون وکارمنزل وبچه داری تازه دوقلو...
شوهرمم کارش درست نیست واونم مونده چه جوابی بده...اصلا هم نمیخام الان بجزبارداری دغدغه واعصاب خوردگی دیگه ای داشته باشم...دوست هم ندارم بچه هام زیر دست پرستار باشن....