دوای پدرو مادرم دعوای شدیدهاااا !
بچه ننه بودن بابام
وابستگی مامانم ب خونوادش
ی بار نفت ریخت رو خودش گفت میخام خودم و بکشم بابامم دستای من و داداشم و گرفته بود داد میزد خودت و اتیش بزن من و داداشمم جیغ میزدیم ک نکنه ...
کابوس هر شبم تین صحنه بود الان ک دارم تایپ میکنم دستاممیلرزه
بابام ی رفتاری باهامون کرده ک از ی ور دلم واسش میسوزه از ی ور ازش متنفرم ...
ی اتفاقی هم واسم افتاده ک گفتنش تو سایت صلاح نیست
س یار خودکشی کردم ...