سلام!
من اواخر بارداری دیگه واقعا کلافه بودم!
از هفته 37 منتظر زایمان بودم.
هر روز با تمام قوا ورزش میکردم، پیاده روی، ورزش های کششی مخصوص و...
از هفته 38 ماه درد و لگن درد شدیدم شروع شد ولی هیچوقت مثل درد زایمان نشد👀
هرجا میرفتم مردم میگفتن: عع تو هنوز حامله ای؟
به هفته 40 رسیدم.
دکتر گفت تا هفته 41 وقت داری ولی تصمیم با خودته میتونی فردا بیای امپول فشار، یه مقدار خوراکی هم بیار ضعف نکنی.
من هم از خداخواسته گفتم میام😁 بعدم رفتم سوپرمارکت و یه عالمه ابمیوه و کیک و شکلات و کرانچی خریدم که ببرم همرام😁
شب از خوشحالی خواب نمیرفتم😂
صبح ساعت هفت بیدار شدم و اماده شدم.
مدام به شکمم نگاه میکردم و میگفتم عزیزم امروز همدیگه رو ملاقات میکنیم😍
دوساعت بعد با همسر و مامانم تو راه بیمارستان بودیم.
حدود ساعت یازده کارای پذیرش انجام شد و من توی اتاق درد بستری شدم.
اول ماما معاینه م کرد و گفت دهانه رحمم صفر سانتی متر باز شده😐
یعنی کل ورزش های من کشک بود😕