فقط خواست کمکش کنه
فضیلت با ازدواج یاسین و اجه مخالف بود
این دوتا فرار کردن که همون موقع اجه حامله شد
ولی یادم نیس چی شد یاسینو گرفتن بعد سلین این وسط رفت به یاسین گفت اجه تو خونه ما با برادرم رابطه داره باهم رو تخت بودن و ازین دروغا که رابطه این دوتا رو بهم بزنه
یاسینم باورش شد و دیگه اجه رو از خودش روند