2733
2734


یادش بخیر تو کلاسمون یه مبصر داشتیم اسمش زهرا بود.


از پونزدهم اسفند بچه هارو جمع میکرد میگف از فردا دیگه نمیایم. هیچکی نیاد و  هرکی بیاد فلانه و فلانه... 😏😏


بعد از سیزده که میرفتیم سر صف، مدیرمون میگفت؛


از زهرا خانم یاد بگیرید،

که تا بیست و هشتم اسفند اومد 😲😲

رنگ در رنگ و‌ به هر رنگ هزارانش طیف           نغمه در نغمه و هر نغمه به یاد یاران

من پنجم دبستان بود مبصر مخفی شده بودم ، هر کسی حرف میزد مینوشتم 😁😁😁 اما مبصر پایه دوم هم بودم ، انقد کیف میکردم که نگو یادش بگیر .تو راهنمایی درس نخوندم اما تو دبیرستان همش سرگروه بودم 🤣🤣🤣

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



من چون قدم بلند تر از بقیه بود بیشتر وقتا مبصر بودم 

و خیلی هم هوایه دوستامو داشتم

چقدر هم تو زندگی اعتماد ب نفسم رو بالا برد همون دوران مبصر بودن

خدایا شکرت

همیشه خداوند کارهایی رو برای ما انجام میدهد ک ما خودمان قادر ب انجامش نیستیم
2731
خیلی فیسو بود چند وقت پیش دیدمش تو همون حس بود افاده میداد منم زیاد تحویل نگرفتم

وااااای 😂 بچگی هم فیسو بود؟

 من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟

من هم مبصربودم هم انتظامات، خیلی حال میدادم به بچه هذ، سی دی ولوازم آرایشاشونومیگفتم کجاقایم کنن که ازشون نگیرن، ولی دادمیزدماااااا وقتای زنگ تفریح، کلااااااااااااس کلاااااااااااس، بیروووووووون بیروووووووووون، چه افه ای میومدم برابچه هاااا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز