این جور حرف زدن برای ادمهایی که یه ذره شعور تو وجودشون مونده باشه موثره
نمیدونم اینو اول امتحان میکنم ایشاااااااااااااااااااالا که موثر باشه هرچند بعید بدونم میگه من دلسوزتم که اینو میگم به فکرتم
اونوقت چی
قطع رابطم باهااااش اصلا خونه اش نمیرم الانم گفت اصن خونه ما نیومدی
من برم اتاق دنبالم راه میفته درو وا میکنه صاف رو تخت میشینه
ولی یا باید جدی باهاش برخورد کنم بگم مسئله شخصیه بار اخر باشه میپرسی
یا مقابله به مثل کنم از این دست جوابهای فیها خالدون سوز بدم که حرصش بدم
بچه ها من خیلیییی حرص خوردم الان الکی الکی خیلی سعی میکنم برام مهم نباشه ها بازم نمیشه
واقعا خدا رو خوش نمیاد انقد ما دخترای مجرد رو اذیت میکنن
بگو منتظرم داستان های دنباله دار دعواهای تو و شوهرت تموم بشه بعد داستان ازدواج خودمو برات بخونم
ادم های فهمیده اصلا کنجکاوی نمی کنن...بهشون بگید «اگر نیتتون دلسوزی بود قبلا چند بار گفتین..به نظرم کافیه،دستتون درد نکنه» هر چه قاطع تر برخورد کنید بهتره،یه مدت هم باهاشون کمتر حرف بزنید و اصطلاحا سرسنگین باشید. مطمئن باشید بهتر جواب می گیرید.و ارامشتون بیشتر میشه. باز هم هر جور صلاح می دونید.
بگو درسته من دختر خوبیم ولی از وقتی تو شوهر کردی همش وسواس گرفتم نکنه مثل تو یکی دیگه رو بدبخت کنم
ریحان این همه جواب رو خودت ساختی؟
عجب ذهن باحال و فعالی داری
دمت گرم قشنگ داری مایه میذاری واسم
من اول پیشنهاد پریزاد رو اجرا میکنم اگه بی ادبی کرد و بازم ادامه داد
دیگه این حرفای تورو رگباری میفرستم براش
بگو چراغی ک ب خانه رواست ب مسجد حرامه تو ب فکر شوهر دومیت باش ک اولی داره میپره
بگو مشکل بابام تو بودی ک ب لطف امدادهای الهی و مردمی حل شدی و شوهر کردی ، من مشکل نیستم حلم کنن
بگو وقتی تو با این اخلاقات تونستی دستِ شوهر بگیری پس منو رو دستاشون میبرن تو نگران نباش
